Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 125 (7 milliseconds)
English	Persian
delay distortion	اعوجاج تاخیری
Other Matches
distortion	اعوجاج
distortion	انحراف
distortion	کژدیسی
distortion	اغتشاش
distortion	نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
distortion	صدای نامفهوم داشتن
distortion	تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion	کج شکلی
distortion	پیچیدگی
distortion	کرنش زاویهای
distortion	تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
distortion	اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion	تحریف
distortion	واپیچش
distortion	شکستگی
end distortion	اعوجاج انتهایی
distortion of field	اغتشاش میدان
distortion factor	ضریب اعوجاج
parallax distortion	خطای پارالکس
current distortion	اعوجاج جریان
field distortion	انحراف میدان
distortion factor	مانده نسبی
parallax distortion	خطای توازی
bias distortion	اعوجاج پیشقدری
keystone distortion	تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
field distortion	اعوجاج میدان
lens distortion	خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
line distortion	اعوجاج خط
moire distortion	بدنمایی مواره
image distortion	شکستگی تصویر
harmonic distortion	اغتشاش هارمونیک
hardening distortion	شکستگی سخت گردانی
frequency distortion	تغییر شکل یافتگی فرکانس
impluse distortion	اعوجاج ضربهای
frequency distortion	اغتشاش بسامدی
fortuitcus distortion	اعوجاج اتفاقی
asymmetrical distortion	اعوجاج نامتقارن
parallax distortion	اختلاف منظر
perceptual distortion	تحریف ادراکی
trapezoidal distortion	اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
trapezium distortion	اغتشاش ذوزنقهای
tetragonal distortion	واپیچش چهار گوشهای
spot distortion	اغتشاش نقطه
sound distortion	اعوجاج صوت
sound distortion	شکستگی صدا
sbend distortion	لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
image distortion	اعوجاج تصویر
sbend distortion	لرزش تصویر رادار
phase distortion	اعوجاج فاز
pincushion distortion	خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
sawtooth distortion	شکستگی
scurve distortion	لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
sawtooth distortion	بدنمایی
to avoid distortion of the results [produced] by ...	برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
to delay	عقب انداختن [زمان]
to delay	به تعویق انداختن
non delay	بدون تاخیر
non delay	ماسوره بی تاخیر
delay	مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delay	وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delay	خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delay	تاخیر
delay	دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delay	یچ بسته به دیگری عبور میکند
delay	خیری ایجاد کردن در چیزی
delay	عملیات تاخیری
delay	بتاخیرانداختن تعلل
delay	به تاخیر افتادن تاخیرکردن
delay	به تاخیر انداختن
delay	دیرکرد
delay	درنگ
coding delay	تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
propagation delay	1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
altitude delay	افت ارتفاع امواج رادار
propagation delay	تاخیر پخش
arming delay	تاخیر در مسلح شدن
propagation delay	تاخیر انتشار
rotational delay	تاخیر چرخشی
seek delay	تاخیر پیگردی
waiting delay	تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
It was not worth all that delay .	به اینهمه معطلی نمی ارزید
There will be a delay of 8 minutes.	8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
to delay the proceedings	به تأخیر انداختن دادرسی
delay action	عمل تاخیری
delay position	موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
ignition delay	تاخیر اختراق
height delay	زمان تاخیر رسیدن هواپیمابارتفاع معین
delay en route	تاخیر در حین راه
delay en route	تاخیر درحین حرکت در مسیر
delay equalizer	برابر کننده تاخیر
delay equalizer	متعادل کننده تاخیری
fuze delay	ماسوره تاخیری
delay line	خط تاخیری
external delay	تاخیر خارجی
delay line	خط تاخیر
delay position	موضع تاخیری
delay time	زمان تاخیر
delay element	عنصر تاخیری
delay fuze	ماسوره تاخیری
delay circuit	مدار تاخیر
delay action	عملیات تاخیری
delay arming	مسلح کننده تاخیری
magnetic delay	تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
delay allowance	زمان تقسیم
delay arming	مکانیسم تاخیری
interest for delay	بهره دیرکرد
acoustic delay line	خط تاخیر دهنده صوتی
delay line register	ثبات با خط تاخیری
delay line storage	یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
delay zction firing	دیرسوزی
delay action voltage	ولتاژ تاخیری
delay action fuse	فیوز تاخیری
delay release sinker	وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
sonic delay line	خط تاخیری صوتی
mercury delay line	تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
artificial delay line	خط تاخیر
electromagnetic delay line	خط تاخیر الکترومغناطیسی
mercury delay line	داده خوانده می شد
mercury delay line	روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
magnetic delay line	خط تاخیر مغناطیسی
delay zction firing	عمل احتراق با تاخیر
time delay relay	رله تاخیری
mercury delay line	خط تاخیری جیوهای
time delay device	دستگاه تاخیردار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com