Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 177 (9 milliseconds)
English	Persian
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
Other Matches
delayed penalty	چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
delayed	معوق
delayed	درنگیده
delayed	به تاخیر افتاده
delayed a.v.c.	نافم خودکار صدا با تاخیر
delayed	موجل
delayed	عقب افتاده
delayed whistle	سوت اعلام افساید
delayed guarantee	ضمان موجل
delayed action	وسیله با عمل تاخیری تاخیری
delayed action	با ماسوره تاخیری
delayed response	پاسخ درنگیده
delayed reinforcement	تقویت درنگیده
delayed reaction	واکنش درنگیده
delayed opening	سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
delayed offside	تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
delayed neutrons	نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
delayed feedback	پسخوراند درنگیده
delayed extinction	خاموشی درنگیده
delayed contact	چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
delayed conditioning	شرطی سازی درنگیده
delayed steal	دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
delayed elastic response	واکنش ارتجاعی تاخیری
penalty	جزا
penalty	پنالتی اخطار
penalty	امتیازمنفی خطای پرش
penalty	اخطار
penalty	تاوان وجه التزام
penalty	پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty	کیفر
penalty	مجازات
penalty	تاوان جریمه
penalty	جریمه
penalty	از کف دادن نوبت
penalty	تنبیه
penalty	غرامت
major penalty	اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
match penalty	خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
minor penalty	خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
misconduct penalty	جریمه 01 دقیقه اخراج
penalty arc	قوسمحلزدنپنالتی
coincident penalty	پنالتی همزمان دو تیم
the penalty of death	کیفر اعدام
pecuniary penalty	مجازات مالی
to pay the penalty of	بسزای .... رسیدن
to death penalty	اعدام مجازات
penalty shoot-out	ضرباتپنالتی
penalty boxes	محوطهی پنالتی
penalty areas	محوطه پنالتی
penalty area	محوطه پنالتی
penalty spot	نقطه پنالتی
penalty kicker	بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
penalty box	محوطهی پنالتی
penalty clauses	ماده یا بند جریمه
penalty hit	ضربه ازاد
death penalty	کیفر اعدام
penalty bench	منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
death penalty	مجازات اعدام
penalty clause	ماده یا بند جریمه
penalty killing	وضع تدافعی گرفتن تیم یا فرد
penalty bully	شروع بازی پس ازخطای پنالتی
penalty flick	ضربه پنالتی
penalty kick	ضربه پنالتی
penalty goal	پنالتی گل شده
kicks from the penalty spot	شوت از نقطه پنالتی
penalty time keeper	حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
penalty area marking	علامتزمینپنالتی
game misconduct penalty	01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
penalty kick mark	نقطه پنالتی
on payment	دربرابر پول
on payment	در مقابل وجه
non payment	عدم پرداخت
on payment	باپول
in payment of	بجای
in payment of	درازای
re payment	بازپرداخت
in payment of	بعوض
non-payment	عدم پرداخت
payment	قسط
against payment	درمقابل وجه
by payment	از طریق پرداخت
payment	تادیه
against payment	با پول
against payment	در برابر پول
payment	وجه
payment	تادیه پول
payment	کارسازی
down payment	پیش قسط
payment	پرداخت
down payment	پیش پرداخت
annual payment	قسط سالیانه
annual payment	پرداخت سالیانه
payment in kind	پرداخت جنسی
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
payment terms	شرایط پرداخت
payment stopped	توقف پرداخت
payment of a debt	اداء دین
payment on account	قسط
payment of an debt	وفاء دین
payment stopped	دستور عدم پرداخت
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
terms of payment	شرایط پرداخت
suspension of payment	توقف
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
punctual payment	پرداخت در سر وعده
prompt payment	پرداخت فوری
pre payment	پیش پرداخت
advance payment	پیش پرداخت
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
in part payment	علی الحساب
monthly payment	پرداخت ماهانه
casual payment	مساعده
casual payment	پیش پرداخت
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
average payment	پرداخت متوسط
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
date of payment	موعد پرداخت
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
final payment	پراخت نهائی
final payment	پرداخت نهایی
deferred payment	پرداخت معوق
payment by installments	پرداخت قسطی
installment payment	پرداخت قسطی
deferred payment	پرداخت مدت دار
deferred payment	پرداخت اتی
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
on account payment	پیش پرداخت
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
payment in full	پرداخت تمام
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات
payment in advance	پیش پرداخت
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payment by instalments	پرداخت به اقساط
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
payment in full	پرداخت کامل
part payment	بیعانه قسط
part payment	پرداخت اقساطی
as a partial payment	علی الحساب
demand for payment	تقاضای پرداخت
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
arrangement for payment by instalment	تقسیط
preferential claims payment	طلب ممتازه
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
payment in due cource	پرداخت به موقع
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
lump sum payment	پرداخت یکجا
lump sum payment	پرداخت نقدی
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
payment by installments [American English]	قسط
payment on account [American English]	قسط
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
fee [payment to professional people]	اجرت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com