Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Other Matches
deliver
ضربه زدن
deliver
ازادکردن
deliver
تحویل دادن
deliver
ایراد کردن
deliver
رستگار کردن
deliver
اجرا کردن
deliver
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
deliver
نقل وانتقال دادن
deliver
هدفگیری
deliver
پرتاب به سمت هدف
deliver
فرستادن توپ به هدف
to deliver up
سپردن
to deliver over
واگذار کردن
to deliver up
تسلیم کردن
to deliver over
تحویل دادن
deliver
نجات دادن
to deliver battle
اماده جنگ شدن
to deliver a message
پیغامی را رساندن
to deliver a speech
نطق یاسخنرانی کردن
deliver a series of blows
بمباران حریف
Did you deliver my letter to your father ?
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
To deliver (strike) a blow
ضربه زدن ( وارد آوردن )
To deliver (strike ) a blow .
ضربه وارد ساختن
Did you carry (deliver) the letter ?
نامه را بردی یا نه ؟
get the goods on someone
<idiom>
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
available goods
کالاهای موجود
goods
جنس
goods
اجناس
goods
امتعه
goods
کالا
goods
کالاها
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
public goods
کالاهای عمومی
proprietary goods
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
secondhand goods
کالاهای دست دوم
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods
perishables
piece goods
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods
کالاهای تولیدی
prohibited goods
کالاهای منع شده
prohibited goods
اشیاء ممنوع
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods
مواد تولیدی
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer goods
کالاهای سرمایهای
producer's goods
کالاهای مولد
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
order for goods
سفارش کالا
lien on goods
حق حبس کالا
knit goods
کالای کش بافت
knit goods
کش بافت
inwards goods
کالاهای وارداتی
investment goods
کالاهای سرمایهای
intermediate goods
کالاهای واسطه
intermediate goods
کالاهای واسطهای
household goods
her by girl married anewly to given parents جهیزیه
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
merit goods
کالاهای مطلوب
on receipt of the goods
برسیدن کالا
on receipt of the goods
بوصول کالا
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
nondurable goods
کالاهای بی دوام
narrow goods
نوار قیطان
narrow goods
کاذی باریک
mixed goods
کالاهای مختلط
merit goods
کالاهای ایده ال
heavy goods
ماشین الات سنگین
smuggled goods
کالای قاچاق
goods station
ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods
اجناس ذرعی
white goods
حوله سفید ملافه
white goods
پارچه سفید نخی
we ran out of these goods
این کالای ما تمام شد
valuable goods
اشیاء باارزش
valuable goods
اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
goods wagon
واگنحملکالا
manufactured goods
کالایکارخانهساز
transport of goods
حمل و نقل بار
transport of goods
رفت و آمد بار
substandard goods
اجناس بنجل
Goods to declare
همراه داشتن کالاهای گمرکی
Contraband goods.
کالای قا چاق
to discharge goods
کالا را تخلیه کردن
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods
اموال مسروقه
staple goods
کالای بسیار ضروری
spot goods
کالاهای اماده تحویل
spot goods
کالاهای موجود
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
soft goods
کالاهای بی دوام
stolen goods
مال مسروقه
to boycott goods
تحریم کردن کالا
the goods in question
کالای موردبحث
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods
کالاهای حمایتی
substitute goods
کالاهای جانشین
stolen goods
کالای مسروقه
capital goods
کالاهای سرمایهای
collective goods
پارک و غیره
collective goods
مانند جاده
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods
کالاهای جمعی
collection of goods
دریافت کالا
checking of goods
بررسی امتعه
carriage of goods
حمل و نقل کالا
capital goods
دارایی ثابت
common goods
کالای مورد نیاز عموم
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
complementary goods
کالاهای مکمل
d. in second hand goods
دست فروش
d. in second hand goods
سمسار
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
consumption goods
کالاهای مصرفی
consumer's goods
کالای مصرفی
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
business goods
کالای تولیدی
consumer goods
کالاهای مصرفی
consumer goods
اشیاء مصرفی
luxury goods
کالاهای تجملی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
goods trains
قطار حمل کالا
goods trains
قطار باربری
goods train
قطار حمل کالا
goods train
قطار باربری
dry goods
اجناس خشک
consumer goods
کالای مصرفی
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods
فهرست تجارتی
bill of goods
صورت کالا
attractive goods
کالاهای جذاب
appropriation of goods
ضبط مال التجاره
acceptance of goods
پذیرفتن کالا
acceptance of goods
قبول کردن کالا
dry goods
خشکبار
goods on consignment
کالاهای امانی
goods in transit
کالاهای عبوری
goods in pledge
کالای گروی
goods and services
کالاها و خدمات
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
goods afloat
کالای در راه
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
hazardous goods
کالاهای خطرناک
finished goods
کالاهای اماده فروش
goods intake
کالاهای دریافتی
goods intake
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
کالاهای دریافتی
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
handling of goods
جابجایی کالا
handling of goods
جابجایی امتعه
hard goods
اجسام پایدار ومقاوم
hard goods
اجسام سخت
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
کالاهای دریافتی
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
finished goods
کالاهای ساخته شده
hazardous goods
امتعه خطرناک
final goods
کالا برای مصرف نهائی
heavy goods
محصول صنایع سنگین
discount of goods
تخفیف روی کالا
dress goods
قماشهای زنانه
heavy goods
کالاهای سنگین
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
durable goods
کالاهای بادوام
dutiable goods
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
final goods
کالای نهائی
fancy goods
کالاهای تجملی
fate of goods
وضعیت کالا
goods traffic
[British E]
رفت و آمد بار
labor intensive goods
کالاهای کاربر
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
The goods were shipped by air .
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
handing stolen goods
اخفاء مال مسروقه
He swore to having paid for the goods .
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
man made goods
کالاهای ساخت بشر
transportation of goods
[American E]
حمل و نقل بار
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
transportation of goods
[American E]
رفت و آمد بار
goods traffic
[British E]
حمل و نقل بار
goods received note
برگه دریافت کالا
To place an order for some goods.
کالائی را سفارش دادن
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
sea borne goods
کالای حمل شده بوسیله دریا
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
consumer durable goods
کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
cost of goods manufactured
قیمت تمام شده تولید
cost of goods purchased
قیمت تمام شده کالای خریداری شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com