English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
delta clock مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
delta clock که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
Other Matches
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
delta حرف چهارم زبان یونانی
delta دلتا
delta orionis دلتا- شکارچی
delta orionis دلتا- جبار
delta movement حرکت دلتا
delta librae دلتا- میزان
delta herculis دلتا- جاثی
delta dart هواپیمای یک موتوره دلتادارت
delta dagger هواپیمای رهگیر تک موتوره دلتا دیگر
delta connection اتصال دلتا
delta connection سیم پیچ مثلث
delta connection اتصال مثلث
delta cephei دلتا- قیفاووس
delta voltage ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
delta winding سیم پیچ مثلث
delta bootis دلتا- گاوران
delta wing بال دلتا
delta wing بال مثلث
open delta connection اتصال مثلث باز
star delta switch کلید ستاره مثلث
double delta connection اتصال مثلث دوبل
delta ursa majoris دلتا- دب اکبر
delta ursa majoris مغرز
four o'clock ساعت چهار
clock زمان
clock ساعت
three second clock ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
four o'clock لاله عباسی
four o'clock گل لاله عباسی
clock خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock تپش زمان سنجی ساعت
at eight o'clock در ساعت هشت
clock سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock ساعت
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock زمان سنج
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock ساعت ورزشگاه
clock زمانگیری
clock سنجیدن باساعت
o'clock ساعت از روی ساعت
roller clock چشمی بسته قرقره دار
game clock ساعت ورزشگاه
round-the-clock شبانه روزی
round-the-clock بیست و چهار ساعته
shot clock ساعت مسابقه
time clock ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
time clock گاه ساعت
tower clock برج ساعت
twentyfour second clock ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
five-o'clock shadows ته ریش
five-o'clock shadow ته ریش
biological clock ساعت زیستی
biological clock زیست گشت
biological clock زیستآهنگ
round-the-clock روز و شب
wall clock ساعت دیواری
to watch the clock [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
to clock out [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
face of the clock صفحه ساعت
set the clock ساعت را تنظیم کردن
round the clock ۲۴ ساعته
round-the-clock لاینقطع
round-the-clock پیوسته
clock timer زمانموردنظر
clock operator تنظیمکنندهوقت
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
to clock in [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
work against the clock بکوب کار کردن
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
clock interrupt وقفه زمان سنجی
digital clock زمان سنج رقمی
clock paradox پارادکس زمانی
alarm clock ساعت شماطهای
alarum clock ساعت شماطهای
clock skew اریب زمان سنجی
clock speed سرعت ساعت
atomic clock ساعت اتمی
clock stagger رتبه زمان سنجی
chess clock ساعت شطرنج
clock track شیار زمان سنجی
clock work چرخهای ساعت
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock maker ساعت ساز
clock frequency بسامد زمان سنجی
clock generator مولد زمان سنجی
clock generator ساعت زا
digital clock ساعت رقمی
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
electric clock ساعت الکتریکی
relocation clock دایره تنظیم تیر
clock pulse تپش زمان سنجی
clock rate نرخ زمان سنجی
clock signal علامت زمان سنجی
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
relocation clock دایره تنظیم هدف
military clock ساعت یا وقت نظامی
master clock زمان سنج اصلی
alarum clock خیزانک
master clock شاه زمان سنج
internal clock ساعت داخلی
lady clock کفشدوز
lady clock پینه دوز
to advance the hand of a clock عقربه ساعت را جلو کشیدن
to clock off [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
to clock on [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
real time clock ساعت بلادرنگ
the clock was put back عقربههای ساعت را عقب بردند
real time clock زمان سنج بلادرنگ
to set the clock forward ساعت را جلو آوردن
horizontal clock system طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
The clock is fast (gaining). ساعت دیواری تند کار می کند
Does this clock keep good time? این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
turn the clock back <idiom> زمان را به عقب برگرداندن
One cannot put back the clock. <proverb> هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
clock calendar board تخته ساعت / تقویم
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
weight-driven clock mechanism مکانیزم ساعتپانولدار
He works day and night (round the clock). روز وشب کارمی کند
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com