English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
Other Matches
quantity demanded مقدار تقاضا شده
quantity of demand مقدار تقاضا
versus برضد
versus در برابر
versus علیه
versus در مقابل
versus prep در مقابل
versus prep بر ضد
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
equity versus efficiency برابری در مقابل کارائی
demanded مطالبه
demanded مطالبه تقاضا کردن
demanded درخواست
demanded نیاز احتیاج
demanded تقاضا کردن
demanded درخواست کردن
demanded خواست
demanded تقاضا برای انجام چیزی
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded تقاضای خرید کالا
demanded تقاضا
demanded مطالبه کردن
demanded <adj.> <past-p.> درخواست شده
demanded <adj.> <past-p.> مطالبه شده
demanded <adj.> <past-p.> خواسته شده
demanded <adj.> <past-p.> طلب شده
demanded <adj.> <past-p.> طلبیده شده
demanded خواستارشدن
demanded درخواست مطالبه
demanded طلب
demanded تقاضا کردن تقاضا
demanded نیاز
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
quantity مبلغ
quantity تعداد یا شماره چیزی
quantity تعداد زیاد
quantity حد
quantity قدر اندازه
quantity کمیت
quantity چندی
quantity مقدار
quantity control کنترل کمیت
quantity controls کنترلهای کمی
quantity discount مقدار تخفیف
quantity discount میزان تخفیف
quantity discount تخفیف کلی
quantity discount تخفیف عمده فروشی
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity of capital مقدار سرمایه
quantity of labor مقدار کار
quantity of leisure مقدار فراغت
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
quantity allowance تخفیف کلی
pulsating quantity کمیت ضربانی
mean value of periodic quantity میانگین کمیت دورهای
infinite quantity مقدار بی نهایت
electrical quantity مقدار الکتریسیته
conserved quantity کمیت ثابت [فیزیک]
magnetic quantity کیفیت مغناطیسی
observable quantity کمیت مشاهده پذیر
oscillating quantity کمیت نوسانی
peridic quantity کمیت تناوبی
physical quantity کمیت فیزیکی
pseudoscalar quantity کمیت شبه عددی
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
quantity of money مقدار پول
quantity of supply مقدار عرضه
scalar quantity کمیت اسکالر
scalar quantity کمیت نردهای
scalar quantity کمیت غیر برداری
partial quantity زیرمجموعه [ریاضی]
copy quantity مقدارکپی
vector quantity کمیت برداری
unknown quantity مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
sinusoidal quantity کمیت سینوسی
scalar quantity کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
quantity supplied مقدار عرضه شده
quantity surveryor براوردکننده مقادیر
conserved quantity کمیت پایسته [فیزیک]
r.m.s. value of a periodic quantity جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
rated quantity مقدار اسمی
scalar quantity کمیت عددی
dimensionless quantity کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
scalar quantity اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
certificate of quantity گواهی مقدار
alternating quantity کمیت متناوب
an infinite quantity بی نهایت
batch quantity کمیت گروهی
certificate of quantity گواهی کمیت
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
certificating of quantity گواهی کمیت
quantity surveyor ارزیاب کمیت مواد
contract quantity حجم قرارداد
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
quantity surveyors ارزیاب کمیت مواد
phase of a sinusoidal quantity فاز کمیت سینوسی
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
economic order quantity حد مطلوب سفارش
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
quantity theory of money نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
input energizing quantity اندازه تحریک ورودی
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantity theory of money نظریه مقداری پول
damped sinusoidal quantity کمیت سینوسی میرنده
quantity theory of money and prices نظریه مقداری پول و قیمت
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
demand انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
on demand عندالمطالبه
demand تقاضای خرید کالا
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand طالب داشتن
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand تقاضا برای انجام چیزی
on demand بنا به تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
demand خواستارشدن
demand تقاضا
demand خواست
demand مطالبه تقاضا کردن
demand درخواست
demand تقاضا کردن
demand درخواست کردن
demand نیاز
demand احتیاج
demand نیاز احتیاج
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand طلب
demand تقاضا کردن تقاضا
demand مطالبه
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نیاز
demand درخواست مطالبه
demand مطالبه کردن
complementary demand تقاضای تکمیلی
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
composite demand تقاضای مرکب
demand accommodation تعدیل درخواستها
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
maximum demand تقاضای بیشینه
peak demand حداکثر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
complementary demand تقاضای مکمل
change in demand تغییر تقاضا
To demand ones right. To get ones due. حق کسی را خواستن ( گرفتن )
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
to make a demand on somebody مطالبه کردن از کسی
information on demand اطلاعات با تقاضا
total demand تقاضای کل
to meet a demand تقاضایی را براوردن
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
supply and demand عرضه و تقاضا
aggregate demand تقاضای کل
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
elasticity of demand کشش تقاضا
factor demand تقاضای عوامل
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand تقاضای موثر
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
derived demand تقاضای مشتق شده
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
elastic demand تقاضای با کشش
elastic demand تقاضای کشش دار
elastic demand حساس
excess demand فزونی تقاضا
excess demand درخواست مازاد
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
demand note مطالبه نامه
excess demand تقاضای بیش از حد
demand code شماره رمزبرگ درخواست
energy demand مطالبه انرژی
demand curve منحنی تقاضا
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
demand shift جابجائی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand forecast پیش بینی تقاضا
demand for payment تقاضای پرداخت
money demand تقاضا برای پول
demand deposit سپرده دیداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com