Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
Other Matches
demolition	خراب کردن
demolition	ماده منفجره
demolition	ویرانی
demolition	خرابی
demolition	ویران سازی انهدام
demolition	تخریب
demolition	تخریب کردن
demolition target	منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition target	هدف تخریب
demolition kit	جعبه تخریب
demolition kit	جعبه وسایل تخریب
underwater demolition	تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
demolition derby	مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
demolition block	مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
demolition block	خرج منفجره
demolition belt	نوار تخریب
demolition belt	کمربند انفجاری
underwater demolition	تخریب زیرابی
charged demolition	مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
demolition belt	کمربند تخریب منطقهای
demolition firing party	گروه مسئول انفجارخرج
atomic demolition munition	خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
Find demolition charges to	قوطی مواد منفجره همه منظوره
demolition firing party	گروه مسئول تخریب
on ones guard	درپاسگاه
on guard	بحالت محافظ باش
guard	پناه
on guard	نگهبان
on guard	هشیار
out guard	گشتی صحرایی
on guard	درسرنگهبانی
on guard	مراقب بودن نگهبان بودن
right guard	نگهبانراست
on guard	اماده برای دفاع باشید
on guard	بحالت گارد
on guard	گاردگرفتن
out guard	گشتی
on ones guard	متوجه
on guard	اماده توپگیری اماده برای توگیری
take guard	وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard	موافب
to be on guard	بودن احتیاط کردن
to keep guard	موافب
to keep guard	بودن احتیاط کردن
on ones guard	موافب
on guard	گارد گرفتن
off ones guard	غافل
off ones guard	بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
guard	چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard	محافظ گارد
old guard	محافظه کار سیاسی
guard	حفافت کردن
guard	watch
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard	حالت دفاعی شمشیرباز
guard	پاسداری دادن
guard	محافظ
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
guard	محافظت کردن
guard	روکش کشیدن
guard	کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard	نگهبانی دادن
off-guard	درانتظارپیشامدبد
guard	نگهبان
guard	پاسدار
guard	پاسبان مستحفظ
guard	گارد
guard	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard	نرده حفافتی
guard	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard	پاییدن پاسداری کردن
off guard <idiom>	غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard <idiom>	آگاه ،بادقت
guard	محافظت کردن نگهبانی کردن
road guard	پلیس راه
seaman guard	گارد دریایی
safe guard	نگهداری
safe guard	حفافت
plane guard	ناوگارد نجات
picket guard	پاسبان اردوگاه
rear guard	نیروی عقب دار
rear guard	عقب دار
plane guard	ناو نجات
point guard	موقعیت گارد
praetorian guard	گارد ویژه
open guard	گارد باز
radio guard	نگهبان بی سیم
radio guard	نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
picket guard	دژبان
rat guard	موش بند
rat guard	صفحه مانع ورودموش
road guard	ژاندارم
sergeant of the guard	گروهبان نگهبان
shin guard	ساقبند
guard dog	سگ پلیس
guard dog	سگ نگهبان
border guard	پلیس مرزبانی
toe guard	حافظانگشتان
guard's van	کالسکهنگهبانقطار
left guard	محافظچپ
neck guard	حافظگردن
on guard line	خطحافظ
overhead guard	حافظبالایسر
guard dog	سگنگهبان
trigger guard	حافظماشه
snow guard	محافظبرف
sergeant of the guard	گروهبان پاسدار
key guard	راهنمایکلید
skate guard	پرش روی تیغه اسکیت
splash guard	گلگیر
stand guard	نگهبانی دادن
state guard	نیروی نظامی ایالتی
state guard	ارتش ایالتی
to guard against danger	مواظب خطر بودن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
to relieve guard	نگهبان راعوض کردن
wind guard	محافظباد
watch guard	زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard	گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard	تیغهلبه
breech guard	حافظتهساز
chin guard	حافظچانه
clothing guard	حافظپارچه
eye guard	حافظچشم
tendon guard	محافظزردپی
guard-rail	نرده
color guard	پاسدار پرچم
custodial guard	گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
double guard	دفاع با دو دست
dress guard	اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship	ship mission active
escort guard	گارد محافظ
escort guard	محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard	ماسک محافظ
fire guard	حائل اتش
flag guard	گارد پرچم
flag guard	نگهبان پرچم
flank guard	پهلودار
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly	محفظه
guard assembly	الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band	باند نگهبان
color guard	گارد پرچم
coast guard	گارد کرانه
guard-rails	ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails	نرده
advance guard	پیش قراول
advance guard	پیش لشکر پاسدار
advance guard	پیشرو
advance guard	طلایه
air guard	پاسور هوایی
air guard	گشتی هوایی
guard-rail	ریل نگهدار حائل ریل
armed guard	گارد مسلح
body guard	نگهبان
body guard	موکب
body guard	هنگ ویژه
bumper guard	سپر ماشین
bumper guard	روکش سپر
cable guard	نگهدارنده کابل
guard band	بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
fire guard	پیش بخاری
guard rail	نرده دست انداز راه پله
guard room	پاسدارخانه
guard signal	علامت نگهبان
interior guard	نگهبان داخلی
knuckle guard	کارد
knuckle guard	انگلیسی
life guard	نگهبان
life guard	گارد
life guard	هنگ ویژه
main guard	پست نگهبانی اصلی
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard	نگهبان حافظه
mud guard	گلگیر
national guard	گارد ملی
obstruction guard	میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard	افسر گارد احترام
guard line	خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard of honor	گارد احترام
guard house	پاسگاه
guard of honor	پاسدار تشریفات
guard house	پاسدارخانه
guard cell	گیاهی را تشکیل میدهند
guard of honour	پاسدار تشریفاتی
guard of honour	گارداحترام
guard plank	تخته محافظ
guard cell	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard post	پایه نگهبان
guard bit	یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard rail	جان پناه
guard rail	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
lower blade guard	حافظتیغهپایینی
pedestrian guard rail	جانپناه برای پیاده رو
army national guard	گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
front mud guard	گلگیر جلوی اتومبیل
body guard moulding	قالبحفافتیبدنه
upper blade guard	حافظتیغهبالایی
drivebelt safety guard	محافظهتسمهگرداننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com