English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (2 milliseconds)
English Persian
depleted cover پوشش کاهسته
depleted cover پوشش کاسته شده
Other Matches
depleted خالی کردن
depleted تهی شدن معدن
depleted تقلیل درامد ملی
depleted به ته رسانیدن
depleted تهی کردن
depleted uranium اورانیوم تهی شده
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover all رولباسی
cover پوشاندن
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover تامین
cover all بارانی یا روپوش
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
under cover <idiom> پنهان شدن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
under cover سربسته درپاکت
to cover up پوشاندن
to cover up پیچیدن
to cover in پوشاندن
to cover in پرکردن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover حفاظ گرفتن
take cover جان پناه گرفتن
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
cover جلد سرپوش
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover مخفی در بر گرفتن
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover پاکت
cover اختفاء
cover حایل شدن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover حفاظ
cover انجام دادن
cover حاوی بودن درپوش
cover نگهبان بگوش
cover سرپوش
cover رویه لفاف
cover روپوش
cover جلد
cover پوشش
cover بازی دفاعی
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover بسته بندی
cover طی کردن
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover امادگی
cover پنهان کردن
cover جلد کردن
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover تامین کردن
cover سقف زدن
cover سطح برف
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
to cover much ground رسابودن
to cover much ground جامع بودن
protective cover روپوش حفاظ
protective cover روکش محافظ
radiator cover روکش رادیاتور
protective cover پوشش حفافتی
protective cover جان پناه دفاعی
saddle cover زین پیچ
saddle cover غاشیه
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
piston cover پوشش پیستون
piston cover کف پیستون
saddle cover زین پوش
to cover much ground وسیع بودن
pan cover پوششکنه
pillow cover ستونمخروطی
seat cover پوششصندلی
sliding cover پوششمتحرک
speaker cover پوششصدا
duvet cover روپوشقابلشستشو
loose cover روکش
valve cover روپوشسرپاپ
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
bed cover روتختی
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover قالیچه زیر زین اسب
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
lever cover پوششدربازکن
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
under cover of letter no ضمن نامه شماره
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover پوششباطری
filter cover پوششفیلتر
glass cover پوشششیشهای
head cover محافظسر
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
air cover پوشش هوایی
cover an angle زاویهای را بستن
cover and concealment پوشش و اختفاء
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
cover note گواهی پوشش بیمه
cover plate صفحه سرپوش
cover plate پشت بندصفحه بست
cover point عضو دفاع نزدیک
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
cell cover درپوش باتری
binding cover پوشش تعهد شده
cloud cover غلظت ابر اتمی
batterty cover سرپوش باتری
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover پوشش ستون
communication cover پوشش مخابراتی
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
comparative cover پوشش نسبی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
base cover عکس برداری اولیه
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
cover shame عذر
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
hub cover قالپاق چرخ
ice cover یخپوش
insurance cover پوشش بیمه
magneto cover سرپوش مگنت
open cover بیمه نامه باز
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover حفاظ بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
hatch cover درپوش دوردریچه
hatch cover درب دهلیز
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
cover shame بهانه
dish cover سرپوش
dust cover سرپوش غبارگیر
extra cover بازیگر بل گیر
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fire cover پوشش اتش
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
perforated cover plates صفحات سوراخدار
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
perforated cover plates صفحات مشبک
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cheque book cover پوششدفترچهچک
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
under cover of frind ship بعنوان دوستی
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com