Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English
Persian
diagnostic routine
روش تشخیص معایب در اثرازمایش
diagnostic routine
روال تشخیصی
diagnostic routine
برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine
روال تشخیص
Other Matches
diagnostic
وسیله سخت افزاری یانرم افزاری که کمک به یافتن خطاها میکند
diagnostic
تشخیص
diagnostic
تشخیصی
diagnostic value
ارزش تشخیصی
diagnostic
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
diagnostic
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
diagnostic
برشناختی
diagnostic
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
diagnostic
روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
diagnostic
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
diagnostic
نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
diagnostic
دستور شرح نوع
diagnostic program
برنامه عیب شناسی
diagnostic program
برنامه تشخیصی
diagnostic test
تست تشخیص
diagnostic interview
مصاحبه تشخیصی
diagnostic check
مقابله تشخیصی
diagnostic test
ازمون تشخیصی
diagnostic massage
پیام تشخیصی
monroe diagnostic reading test
ازمون تشخیص خواندن مونرو
routine
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine
روش جاری
routine
عادی
routine
خط مشی جاری
routine
کار عادی
routine
معمولی
routine
جریان عادی عادت جاری
routine
روزمره کار عادی
routine
امر عادی
routine
روال
routine
روتین
routine
یک سری حرکت ژیمناستیک
routine
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine
طریقه عادی
routine
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
امور غیر مهم
routine
جریان عادی و دایمی
routine tests
ازمایشهای تک به تک
routine message
پیام عادی
source routine
روال منبع
sevice routine
روال خدماتی
recursive routine
زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
routine library
کتابخانه روال ها
recursive routine
زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
relocatable routine
روال جابجاپذیر
supervisory routine
روال نافر
target routine
روال هدف
daily routine
عادت جاری روزانه
routine work
کار تکراری عادی
utility routine
روال سودمند
tracing routine
روال ردیابی
tracing routine
روال رسام
tracing routine
روال ردیاب
test routine
روال ازماینده
recursive routine
روال بازگشتی
bootstrap routine
روال خود راه انداز
holiday routine
برنامه روز تعطیل
generalized routine
روال تعمیم یافته
generalized routine
روال کلی
executive routine
روال اجرایی
error routine
روال خطا پرداز
autostart routine
روال اغازگر خودکار
closed routine
روال بسته
canned routine
روال قالب ریزی شده
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
library routine
روال کتابخانهای
recovery routine
روال ترمیمی
production routine
روال تولید
output routine
روال خروجی
monitor routine
روال مبصر
master routine
شاه روال
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
main routine
روال اصلی
loading routine
روال بارکننده
library routine
روال مجموعه ها
library routine
روال کتابخانه
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com