English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
diagonal power قدرت قطری
Other Matches
diagonal سیم چین
diagonal اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
diagonal گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
diagonal قطر چهار ضلعی
diagonal سیم بر متقاطع
diagonal دوگوشه
diagonal اریب
diagonal مورب
diagonal قطر
diagonal قطری
diagonal انبر
diagonal قاطع دو زاویه
double diagonal دوپوسته
major diagonal قطر اصلی [ریاضی]
diagonal matrix ماتریس قطری
main diagonal قطر اصلی [ریاضی]
leading diagonal قطر اصلی [ریاضی]
diagonal pass پاس مورب
diagonal matrix ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
diagonal perspective پرسپکتیو قطری
diagonal perspective پرسپکتیو مورب
star diagonal ستارهمورب
diagonal flow جریان مورب
diagonal buttress پایهادیب
diagonal arch طاق قوسی قطری
diagonal move اجزاینمایشگر
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
diagonal compession force نیروی فشار قطری
diagonal flow compressor کمپرسور با جریان متناوب
diagonal bucking of web کمانش قطری جان تیر
off diagonal cross peaks پیکهای چلیپایی خارج از قطر
the main diagonal of a matrix قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
principal diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
primary diagonal [matrix] قطر اصلی [ریاضی]
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power قوه [ریاضی]
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power saw دستگاه اره
outside power جریان خارجی
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
will-power اراده
will to power قدرت خواهی
will power <idiom> قدرت
useful power قدرت مفید
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power on روشن کردن
in power دارای اختیارات
power saw اره ماشینی
e. power نیروی اجرایی
power up برق
power up روشن کردن
e. power قوه مجریه
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power down قطع برق خاموش کردن
power down قطع نیرو
useful power توان مفید
in power صاحب مقام
power زور
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power توانایی
power قوه
power راندن
power اقتدار و اختیار
power دولت
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power شدت
power قدرت نیرو
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power حذف توان کامپیوتر
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power قوه یا توان
power توان برقی
power قدرت
power زور بکاربردن
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power قدرت دیدذره بین
power اقتدار سلطه نیروی برق
power برق
power توان نیرو
power نیرو
power درشت نمایی قدرت دوربین
power برقی
power دستگاه برقی
power توان
power برتری
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power توان از دست رفته
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power توان [ریاضی]
power خاموش کردن یک وسیله
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power انرژی
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
power supplay منبع قدرت
radiant power شاره تابان
power steering فرمان خودکار
power stroke مرحله قدرت
power structure ساخت قدرت
power volleyball والیبال قدرتی
power supplay منبع تغذیه
predictive power قدرت پیش بینی
pulling power نیروی کشش
tractive power نیروی کشش
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
reactive power توان هرز
reactive power توان غیر فعال
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power supply منبع انرژی
power supply منبع تغذیه
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power test ازمون قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power system شبکه نیرو
power transmission انتقال انرژی
power transmission انتقال قدرت
power turret برجک برقی
power unit پیش راننده
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power user کاربر پیشرفته
reactive power توان واکنشی
power supply تامین کننده برق
power spectrum طیف توانی
power circuit مدار توان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power factor ضریب قدرت
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics سیاست زور
power politics سیاست جبر زور طلبی
power rammer زمین کوب مکانیکی
power shovel ماشین خاک کش
power shovel بیل مکانیکی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power outege قطع برق
power outege قطع قدرت
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power source منبع قدرت
power cut قطعبرق
power failure قطع برق
power cut قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
power cut رفتن برق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com