English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
English Persian
discrete programming برنامه سازی گسسته
Other Matches
discrete مجرد
discrete ناپیوسته
discrete گسسته
discrete جدا از هم
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
discrete که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
discrete <adj.> بانزاکت
discrete <adj.> مبادی آداب
discrete <adj.> باخرد
discrete <adj.> با احتیاط
discrete مجزاکردن گسسته
discrete مجزا
discrete جدا
discrete <adj.> موقع شناس
discrete device دستگاه گسسته
discrete time با گسستگی زمانی
discrete values مقادیر مجزا
discrete variable متغیر ناپیوسته
discrete component با مولفههای گسسته
discrete structures ساختهای گسسته
discrete component مولفه گسسته
discrete spectrum طیف گسسته یا انفصالی
discrete source چشمههای مجزا
discrete particle ذره مجزا
discrete packets بستههای مجزا
discrete data داده گسسته
discrete circuit مدار گسسته
discrete mathematics ریاضیات گسسته [ریاضی]
programming برنامه ریزی
programming برنامه نویسی کامپیوتر
programming قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming GOLORP
programming نوشتن داده در وسیله PROM
programming برنامه نویسی
programming نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming librarian بایگان برنامه نویسی
programming language زبان برنامه نویسی
programming linguistics زبان شناسی برنامه نویسی
programming aids ادوات برنامه نویسی
optimum programming برنامه نویسی بهینه
optimm programming برنامه نویسی بهینه
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
nonlinear programming برنامه ریزی غیر خطی
programming methods روشهای برنامه ریزی
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
programming statement حکم برنامه نویسی
systems programming برنامه نویسی سیستم
programming aids کمک برنامه نویسی
system programming برنامه نویسی سیستم
symbolic programming برنامه نویسی سمبلیک
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
quantitative programming برنامه ریزی کمی
quadratic programming تابع هدف درجه دوم است
quadratic programming برنامه ریزی غیرخطی
programming team تیم برنامه نویسی
non numeric programming برنامه ریزی غیر عددی
application programming برنامه نویسی کاربردی
integer programming برنامه ریزی عدد صحیح
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
goal programming برنامه ریزی ارمانی
functional programming برنامه نویسی تابعی
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
dynamic programming برنامه سازی پویا
dynamic programming برنامه نویسی پویا
dynamic programming برنامه ریزی پویا
defensive programming برنامه نویسی تدافعی
conversational programming برنامه سازی محاورهای
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
concurrent programming برنامه نویسی همزمان
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
automatic programming برنامه نویسی اتوماتیک
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
integer programming برنامه سازی صحیح
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
modular programming برنامه نویسی پیمانهای
mathematical programming برنامه نویسی ریاضی
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
logic programming برنامه نویسی منطقی
linear programming برنامه نویسی خطی
linear programming برنامه ریزی خطی
object oriented programming برنامه نویسی مقصود گرا
certificate in computer programming CCP
turning programming language زبان برنامه نویسی تورینگ
planning programming budgetting system
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
ego loss programming تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
input output programming system سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
high level programming language زبان برنامه نویسی سطح بالا
special purpose programming language زبان برنامه نویسی تک منظوره
object oriented programming language زبان برنامه نویسی موضوعی
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
low level programming language زبان برنامه نویسی سطح پایین
mail application programming interface مجموعه استانداردها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com