English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
Other Matches
tolerance تحمل
tolerance حد ترخیص
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance دامنه تغییرات
tolerance حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerance خورند
tolerance تلرانس
tolerance اباحه
tolerance روایی
tolerance <adj.> تساوی نیازمندانه
tolerance مرز گذشت
tolerance حدود قابل تحمل
tolerance تاب
tolerance مدارا
tolerance سعه نظر اغماض
tolerance بردباری
tolerance قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
tolerance خطای مجاز
tolerance رواداری
tolerance تفاوت مجاز
stress tolerance تحمل فشار روانی
tolerance limit خطای مجاز
size tolerance تلرانس اندازه
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
limit of tolerance حد رواداری
fault tolerance تولرانس عیب
frequency tolerance میزان تغییر مجاز فرکانس
fault tolerance قدرت تحمل نقص
fault tolerance تحمل نقص
frustration tolerance تحمل ناکامی
d display ارائه دی
j display ارائه جی
c display ارائه سی
h display ارائه اچ
self display جلوه گری
self display خودنمایی
k display ارائه کی
g display ارائه جی
p display ارائه پی
f display ارائه اف
m display ارائه ام
i display ارائهای
l display ارائه ال
n display ارائه ان
display در معرض نمایش
display ویترین
display ارائه
display نمایشگر صفحه نمایش
display نمایاندن
display جلوه نمایاندن
display تظاهر
display اشکارکردن نمایش
display نشان دادن ابراز کردن
display اشکار کردن
display نمایش دادن
display نشان دادن اطلاعات
b display ارائه ب
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display نمایش
display نمایشگری
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
display background زمینه نمایش
graphics display نمایش گرافیکی
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
message display نمایشپیغام
text display نمایشگرمتن
plasma display نمایشگرپلاسمایی
raster display صفحه نمایش شبکهای
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
vector display نمایش برداری
colour display نمایشرنگ
visual display نمایش بصری
display cabinet بوفه
teletype display نمایش تله تایپ
teletype display نمایش تایپ راه دور
digital display صفحهنمایشعددی
display setting تنظیمصفحهنمایش
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
function display نمایشگرتابع
simultaneous display نمایش سیمولتانه
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display نمایش محل تصویر
plasma display نمایش پلاسما
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
pyrotechnic display اتش بازی
data display داده نما
display terminal پایانه نمایشگر
display surface سطح نمایش
backlit display صفحه نمایش پشت نور
display menu فهرست انتخاب نمایشی
display image نمای تصویر
display highlighting جلوه دادن تصویر
display console پیشانه نمایشگر
display foreground پیش نمای تصویر
display device دستگاه نمایش
display cycle چرخه نمایش
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display console کنسول نمایش
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display architecture معماری نمایشی
display adapter اداپتور صفحه نمایش
data display داده نمایی
display terminal ترمینال نمایش
display menu فهرست نمایش
display tube لامپ نمایشگر
display unit واحد نمایش
display unit واحد نمایشگر
affect display نمایش عاطفه
display type نوع نمایش
formatted display نمایش شکل یافته
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
video display unit واحد نمایش تصویری
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
dial-type display نمایشصفحهاعداد
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
row number display نمایشگرتعدادرجها
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
language display button دکمهنمایشگر
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
visual display unit واحد نمایشگر بصری
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit واحد نمایش دیداری
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
full page display نمایش تمام صفحه
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
flat panel display صفحه نمایش مسطح
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
character mapped display نمایش طرح دخشهای
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
data display unit واحد داده نما
plasma display panel صفحه نمایش گازی
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display ارائه بی
glass-fronted display cabinet بوفه
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display equipment
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com