English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (2 milliseconds)
English Persian
document handler گردانندهمدراک
Other Matches
handler دسته گذار
handler یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
handler یا دستگاه ذخیره
handler خروجی
handler برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handler گرداننده
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
handler مددکار بوکسور
handler نگاهدارنده
handler رسیدگی کننده مربی
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition handler سربازمهمات
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
tape handler unit tape magnetic
event handler گرا
interrupt handler گرداننده وقفه
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
notify handler مجموعه دستورات که در صورت دریافت پیام مهم اجرا می شوند
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document نوشتن شرح یک فرآیند
document 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
associated document سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
associated document متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
associated document وقتی فایل را انتخاب می کنید
document مدرک
document دستاویز
document سند
document ملاک سندیت دادن
document متکی به مدرک کردن
document ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document پردازش متن توسط کامپیوتر
source document سند منبع
reliance on a document استناد به مدرک خاصی
referring to a document استناد به مدرک خاصی
original document اصل سند
document retrieval بازیابی سند
master document مدرک اصلی
enforceable document سند لازم الاجرا
official document سند رسمی
noterial document سند رسمی
forged document سند جعلی
original document بنچاق
source document سند اصلی
identification document کارت شناسایی
lost document مدرک گم شده
identification document شناسنامه
sent document recovery استردادمدارکفرستادهشده
document-to-be-sent position موقعیتفرستادنمدارک
document folder پوشهمدارک
turnaround document متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
to forge a document سندی راجعل کردن
to fabricate a document سندی راجعل کردن
the document purports that انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
the body of a document متن یک سند
document receiving دریافتکنندهمدارک
document register ثبت سند
authentic document مدرک اصلی
document format قالب مدرک
document file پرونده اسناد
document file پرونده اسناد یکان
document against payment تحویل اسناد در ازای پرداخت
private document سند عادی
contents of a document مندرجات سند
document bills اوراق تجارتی
baseline document سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
authenticity of document صحت سند
authenticity of a document اعتبار سند
authentic document سند صحیح
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
document format فرمت مدرک
document in proof دلیل مستند
document register ثبت کردن سند
document register بایگانی
document register ثبات
document reader سندخوان
document reader سند خوان
document processing متن پردازی
document processing پردازش مدرک
document of title سند مالکیت
document of nationality سند تابعیت
document number شماره درخواست
document of birth سند ولادت
document of identity اسناد سجل و احوال
document number شماره سند
To forge a document (documents). سند ومدرک سازی کردن
certificate [official document] مدرک
certificate [official document] گواهی
refugee's travel document گذرنامه پناهنده
combined transport document اسناد حمل ترکیبی
blank signed document سفید امضاء
document base font فونت پایه مدرک
document comparison utility برنامه کمکی مقایسه مدارک
refugee travel document گذرنامه پناهنده
abusing a blank signed document سوء استفاده از سفید امضاء
bottom-fold document case کیفمدارک
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] امضا یادگاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com