Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
double bevel butt weld
جوشکاری لب به لب
Other Matches
double i butt weld
جوش درزی ای دوبل
double u butt weld
جوش لب به لب یو دوبل
single bevel but weld
جوش لب به لب "وی " ساده
butt weld
جوش لب به لب
to butt weld
از سرجوش دادن
single j butt weld
جوش لب به لب "جی "
butt seam weld
جوشکاری شکافی
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
butt seam weld
جوشکاری درزی
double u butt joint
اتصال لب به لب یو دوبل
double flanged butt joint
اتصال لب به لب- لبه دوبل
bevel
پخ کردن لبه گرفتن
bevel
شیبدار
bevel
کج کردن
bevel
شیب دار کردن
bevel
پخ
bevel
پخ مایل
bevel
تیزی لبه را گرفتن
bevel
مورب
bevel
مایل
bevel
:
bevel
:اریب کردن
bevel
گونیا
bevel
سطح اریب
bevel
اریب وار بریدن یاتراشیدن
bevel
رنده کر دن
bevel
اریب
bevel gauge
گونیای فارسی
carpenters bevel
گچ بری درودگری
angle of bevel
زاویه حاده
miter and bevel saw
اره فارسی بر
bevel protractor
نقاله
hip-bevel
[گوشه های سقف که با تیر نبش از هم جدا می شوند.]
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
bevel pinion
چرخ دندانه پی نیون
bevel sawing
اره کاری اریب
bevel square
گونیا
bevel guage
گونیای فارسی
bevel gear
دنده مورب
bevel gear
دنده کرامویل
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
bevel gear
چرخ دندانه مخروطی
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
bevel steel square
نقاله
bevel gear planer
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear generator
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear hob
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
weld
متصل کردن جوش دادن جوش
weld
جوشکاری کردن
weld
جوش
weld
بهم پیوستن
weld
جوش دادن پیوستن
pressure weld
جوش دادن فشاری
tack weld
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
point of weld
نقطه جوش
camber weld
جوش محدب
plug weld
جوش مسدود
miter weld
جوشکاری فارسی
projection weld
جوش خال سیاه
spot weld
خال جوش
weld bead
مهره جوش
spot weld
اتصال نقطه جوش
scarf weld
جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
root of the weld
ریشه جوش
strength weld
جوشکاری مقاومتی
stitch weld
جوش بخیهای
reinforcement of weld
تقویت جوش
calk weld
درز جوش
tack weld
نقطه جوش
projection weld
جوش نقطه سیاه
spot weld
نقطه جوش دادن
lap weld
جوش رویهم
weld bead
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
flat weld
جوش مسطح
flash weld
جوش شعلهای
fillet weld
جوش گوشه
fillet weld
جوش نواری
filler weld
جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
filler weld
جوش نواری
filled weld
جوش نواری
seam weld
جوش درز
forge weld
جوش دادن شعلهای
edge weld
جوش لبهای
cluster weld
جوش خوشهای
corner weld
جوشکاری گوشه
joint weld
جوشکاری اتصالی
weld decay
پوسیدگی جوش
bevelled edge weld
جوش درز پیشانی
edge fillet weld
جوش نواری دورهای
bridge spot weld
جوشکاری نقطهای
multi layer weld
جوشکاری چند لایه
convex fillet weld
جوش مغزی محدب
concave fillet weld
جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
convex fillet weld
جوش نواری برجسته
butt and butt
لب بلب
to butt out
پیش امدگی پیداکردن
butt
قنداق تفنگ
butt
ته قنداق تفنگ
butt
ته درخت
butt
کپل
butt
بیخ
butt
پیشرفتگی داشتن نزدیک یامتصل شدن
butt
پیش رفتن
butt
ضربه زدن
butt
هدف
butt
ته سیگار
butt
فیلترسیگار کف
butt
خوردن
butt
لبه لولای فرنگی
butt
دسته چوب ماهیگیری
butt
لولا فرنگی
butt
پشته
butt
کف قنداق
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
نوک
butt
از سریا لب جفت شدن
butt
شاخ زدن
butt and butt
نوک بنوک
butt
بشکه ته
get off one's butt
<idiom>
سرش شلوغه کارش شروع شده
butt welding
جوشکاری شکافی
butt welding
جوشکاری درزی
butt ending
ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
butt shaft
تیر
butt shaft
نیزه
butt strap
بخیه جوشکاری
butt stroke
ضربه با ته قنداق
butt stroke
سخمه ته قنداق
butt seam
جوش درز
butt joint
اتصال لب به لب
butt hinge
لولافرنگی
butt joint
ضربه
butt plate
صفحه کف قنداق
butt plate
صفحه ته قنداق تفنگ
butt welded
از سر جوش خورده
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
butt plate
صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt rib
تیغه انتهایی
butt ring
حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
butt grip
محلقرارگرفتندست
ingot butt
سرشمش
butt of a joke
هدف یا علت جوکی
[مانند شخصی]
gun butt
ته تفنگ
gun butt
قنداق تفنگ
hammer butt
نوک
hammer butt
لبهچکش
gun butt
ضربه زدن با قنداق تفنگ
ingot butt
لبه شمش
head butt
با سر به حریف زدن
BUTT of a joke
هدف یا علت جوکی
butt cap
کلاهکلبه
butt guide
حافظلبه
gun butt
کف قنداق
butt section
قسمتهدف
butt-strap
لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
To interrupt someone. To butt in.
تو حرف کسی دویدن
water butt
سطلیکهمخصوصجمعآوریبارانیاستکهازبام میریزد
butt joint riveting
اتصال لب به لب
pressure butt welding
جوشکاری لب به لب فشاری
flash butt welding
جوشکاری لب به لب
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
resistance butt welding
جوشکاری لب به لب مقاومتی
fash butt welding
جوش برجسته
egg butt snaffle bit
متهمیخیتخممرغیشکل
double-take
واکنش دوگانه
double-take
یکه خوردن
double out
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
on the double
بدو رو
on the double
فرمان بدو رو
double in
081 تو
double in
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double out
081 خارج
double p
پاروی دوسر
double three
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double a
زنای محصن بامحصنه
double a
زنای مردزن داربازن شوهردار
double up
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up
دولاکردن
double up
دولا شدن
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
it is useful for a double p
برای دوکارسودمنداست
double
تصویر قرینه
double
توپزن 0001امتیازی فصل
double
دواسترایک متوالی
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
مضاعف نمودن
double
دو برابرشدن یا کردن
double
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com