Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
double column machine	دستگاه دو ستونی
Other Matches
machine column	پایه یا ستون دستگاه
double column miller	دستگاه فرز دو ستونی
double staggered column	ستون راهپیمایی دوبله
double staggered column	ستون دو خطه زیگزاگ
knee and column milling machine	دستگاه فرز زانویی و ستونی
double column planner miller	دستگاه فرز با صفحه تراش دروازهای
double column vertical boring mill	ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
double v machine	دستگاه ورق خم کن
double v machine	دستگاه دولا کننده ورق
double four spindle machine	دستگاه چهار هرزگردی دوبل
double ended machine	دستگاه برشکاری و منگنه کاری
double three spindle machine	دستگاه سه هرزگردی دوبل
double frame hobbing machine	دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
column	ستون نظامی
column	ستون
column	ستون
column by column	ستون به ستون
column	صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column	ردیف
column	رکن
column	پایه
column	ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
fifth column	دستگاه جاسوسی
column	ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
column	مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column	بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
column	خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
column	خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column	چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column	در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column	استاتور
column	برج
column	ستون روزنامه
fifth column	ستون پنجم
fractionating column	برج تقطیروتجزیه
cased column	ستون پوشش دار
vertebral column	ستون مهره
card column	ستون کارت
column capital	سرستون
vertebral column	ستون فقرات
reflux column	ستون باز روانی
fractionating column	ستون تجزیه
guide column	ستون راهنما
half column	نیم ستون
half column	شبه ستون
hempel column	ستون همپل
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
length of column	طول ستون
main column	ستون اصلی
march column	ستون راهپیمایی
vertebral column	تیره پشت
an engaged column	نیم ستون
agony column	ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
personal column	ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
gossip column	gooseflesh
gossip column	ستونغیبت
hull column	پایه بدنه
column of mercury	ستونجیوه
column lock	قفلپایه
column crank	دستهپایه
central column	ستونمرکزی
alcohol column	ستونالکل
engaged column	نیم ستون
engaged column	ستون درون جرزیا دیوار
absorbing column	ستون جذب
absorption column	ستون جذب
engaged column	ستون مقید
airmobile column	ستون هوارو
airmobile column	ستون متحرک هوایی
mercury column	ستون جیوه
opem column	ستون باز
column binary	دودویی ستونی
column binary	دودوئی ستونی
composite column	ستون مرکب
column cover	پوشش ستون
column formation	آرایش ستون
column gap	شکاف بین ستون
column gap	شکاف ستون
column graph	نمودار ستونی
comment column	ستون توضیحی
column ways	راهنمای ستون
column grinder	دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
column head	بار ستون
column head	سرستون
column head	عناصر سرستون
column indicator	نشانگر ستونی
column of riflemen	ستون تفنگداران
column base	پایه ستون
column base	ته ستون
packed column	ستون پر شده
parallel column	ستونهای موازی
positive column	ستون مثبت
route column	ستون راهپیمایی
route column	ستون راه
storming column	ستون حمله
column rule	خط برنج
storming column	واحد مامورحمله
streeing column	ستون فرمان
chromatographic column	ستون کروماتوگرافی
streeing column	میل فرمان
control column	فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
transformer column	ساق ترانسفورماتور
close column	ستون جمع
close column	ستون بسته
column action	عمل ستونی
column base	زیرستون
column splice	وصله ستونها
advertising column	ستون آگهی
isoculculating column	دسته ستون
spinal column	ستون مهره ها
half-column	نیمه ستون
cassed column	ستون پوشش دار
Antonine column	[یادبودی از ستون دوریکی توسکان در روم]
column caelata	[ستون با تیرهای مزین شده]
column chromatography	کروماتوگرافی ستونی
spinal column	ستون فقرات
semi-column	نیم ستون
column cochlis	[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
hex-column	طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
spinal column	تیره پشت ستون مهره
column caelata	[ستون های شاخ و برگی]
air movement column	ستون حرکت هوایی
column wise recalculation	محاسبه مجدد ستونی
air movement column	ستون هوایی
continuous packing column	ستون پر شده پیوسته
column research council	شورای تحقیق بر ستونها
column text chart	جدول متن ستونی
column screw press	پرس پیچی ستونی
cadre strength column	ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
eighty column screen	صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
steering column lock	قفل فرمان اتومبیل
stacked column graph	نمودار ستونی انباشته
steering column tube	لوله فرمان
column bases plates	صفحات تقسیم فشارپای ستونها
beam column framing	ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
bubble tray column	ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
column major order	بترتیب ستونی
stacked column chart	جدول ستونی انباشته
spinning band column	ستون نوار چرخان
eighty column card	کارت هشتاد ستونی
bubble cap plate column	ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
linked pie/column chart	graph column/pie linked
linked pie/column graph	نمودار گرد و ستونی پیوسته
mixed column line chart	نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph	نمودار ستونی- خطی ترکیبی
one hyndred percent column graph	نمودار یکصد درصد ستونی
steering column gear change	اتصال چرخ دنده فرمان
four column friction screw press	پرس اصطکاکی چهار ستونی
machine	یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine	که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine	عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine	1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine	سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine	بیت اجرا میشود
machine	کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine	کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine	کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine	زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
two way machine	ماشین دو راهه
machine	دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine	نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine	بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine	دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine	زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine	تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine	غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine	ماشین
machine	دستگاه
machine	ماشین کردن با ماشین رفتن
machine	ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine	شیارانداختن روی فلز
d.c. machine	ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine	تراشیدن ماشین
machine	خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine	براده برداشتن
machine	کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine sensible	قابل درک توسط کامپیوتر
machine	ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine	فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine	تراشکاری کردن صیقل کردن
machine	خطای ناشی از خرابی قطعه
machine	تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine	شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
sowing machine	بذر افشان
scouring machine	ماشین سایش
machine word	کلمه ماشین
machine welding	جوشکاری ماشینی
sanding machine	ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine	ماشین ماسه پاش
mowing machine	علف چین
reeling machine	چرخک
planer machine	ماشین صفحه تراش
machine recognization	بازشناختی توسط ماشین
machine translation	ترجمه ماشینی
machine run	رانش ماشین
machine run	اجرای ماشین
scouring machine	ماشین سمباده
spininning machine	ماشین یا دستگاه ریسندگی
punching machine	دستگاه پانچ
machine ringing	زنگ ماشینی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com