English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
dressing table میز ارایش
dressing table میز اینه داروکشودار
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table . با مشت کوبیدن روی میز
dressing-down سرزنش
dressing اهار زنی
dressing تراشیدن سنگ
dressing لباس
dressing مستقیم کنی
dressing ارایش
dressing مخلفات
dressing چاشنی
dressing مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressing-down چوبه کاری
dressing-down بازخواست
dressing تراشیدن سنگ
dressing-up یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
surface dressing پوشش سطحی
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
dressing device دستگاه مستقیم کنی
dressing line طناب پرچم
dressing parade مشق نظامی
dressing parade سان و رژه رژه با انیفرم کامل
dressing plant تاسیسات تهیه سنگ معدن
dressing ship افراشتن پرچم
dressing ship تزیین کشتی
french dressing سس سالاد
To give somebody a dressing down. سبیل کسی را دود دادن
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
dressing case جعبه لوازم ارایش
dressing rooms رختکن
dressing rooms اطاق ویژه ارایش
dressing rooms اطاق رخت کن
dressing room رختکن
dressing room اطاق رخت کن
window-dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
dressing tables میز اینه داروکشودار
sand dressing ماسه پاشی
dressing tables میز ارایش
dressing room اطاق ویژه ارایش
dressing gown لباس خواب
dressing gowns لباس خواب
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
dressing and straightening machine دستگاه اهار زنی و مستقیم کنی
ingot dressing shop پرعیار کردن شمش
referee's dressing room رختکن داوران
I gave him a piece of my mind . I told him off. I gave him a good dressing down . اورا شستم وگذاشتم کنار ( پر خاش )
get table دست یافتنی
table به صورت جدول دراوردن
table saw تابلونمایشگر
table به جدولی انتقال دادن
the f. of a table بطوریکه
the f. of a table باید
two way table جدول دو سویی
table look up جستجوی جدول
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
under the table <idiom> زیرمیزی
get table بدست اوردنی
table look up مراجعه به جدول
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
inner table میزداخلی
look up table جدول مراجعهای
table میز
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table معوق گذاردن
table میزبازی
table تو گذاردن
table جدول
table مطرح کردن
table کوهمیز
table در فهرست نوشتن
table روی میز گذاشتن
table طرح کردن
table سفره
table از دستور خارج کردن
table فهرست
table لیست
table لوح جدول
table خوان
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
tide table نمودار جزر ومد یاکشند
to lay on the table بوقت دیگر موکول کردن
tide table جدول کشند
tier table میز کوچک
tide table جگول جزر و مد
table spoonful قاشق سوپخوری
time table جدول زمانی
table spoon قاشق سوپ خوری
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
table set دستگاه میزی
table set وسیله رومیزی
time table جدول زمان بندی
table point جدول امتیازها
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table water سفره اب زیر زمینی
table ware لوازم میز یا سفره
table utility برنامه کمکی جدولی
table tomb گورصندوقی وتخت
table telephone تلفن رومیزی
symbolic table جدول علائم
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
symbol table جدول علامت
symbol table جدول نمادها
tilting table میز نوسان دار
swivel table میز نوسان دار
state table جدول حالات
spelling table جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
table waters ابهای معدنی سر سفره
table comparator مقایسه کننده نوارها
table d'hote خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
table of organization جدول سازمان
table of equipment جدول ساز و برگ
table of distribution جدول تقسیم اماد
table of distribution جدول توزیع
table of authorities جدول اولیا امور
table of allowance جدول سهمیه مجاز
table money فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
table linen رومیزی
table linen دستمال سفره
table land زمین هموار
table lamp لامپ استاندارد
table instrument وسیله رومیزی
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
to serve at table پیشخدمتی کردن
truth table جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
wait table <idiom> سرو کردن غذا
Lift up the table. سرمیز رابلند کن
trestle table میز سهپایه
table manners روشغذاخوردنفردی
pin-table صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
negotiating table جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
league table جدوللیگ
lay the table چیدن میز
multiplication table جدول ضرب [ریاضی]
table beet چغندر
earth-table رج بنا
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
communion-table [میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
basement-table [پی را روی زمین ساختن]
altar-table میز مقدس در کلیسا
table carpet فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
the leg of the table پایه میز
dinner table میزغذاخوری
dining table میزغذاخوری
bargaining table جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
turn table میز سمت
turn table میز چرخش
truth table جدول درستی جذول صحت
truth table روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table در جبر بولی
truth table دو مقدار
truth table جدول صحت
truth table جدول درستی
trivet table میز سه پایه
transfer table میز انتقال
training table میز ناهارخوری در اردو
turn table سینی گردش درسمت
type table نوع جدول سازمان
table mixer توپتنیسرویمیز
table extension صفحهانقراض
table cut تراشتختهای
printer table میزچاپگر
outer table تختهخارجی
feed table صفحهعلوفه
extending table میزبازشو
computer table میزکامپیوتر
where is my place at the table جای من در سر میز کجاست
virtual table جدول مجازی
vigenere table جدول رمز وی گنر
type table نوع جدول تیر
to rap on the table دست یا چیز دیگری روی زمین
serve at table پیشخدمتی کردن
fourfold table جدول چهارخانه
earth table سنگ رگی
drip table میز چکانش
drilling table میز مته کاری
drawing table میز نقشه کشی
drain table میز قطران
deviation table جدول انحراف
deviation table جدول انحراف مغناطیسی
delivery table میز تحویل
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
decision table جدول تصمیم گیری
decision table جدول تصمیم
decimal table جدول تصمیمی
earth table رج بنا
decision table جدول تصمیمی
fly table میز تا شونده
firing table جدول تیراندازی
firing table جدول تیر
external table جدول برونی
expectancy table جدول انتظار
expansion table میز کشویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com