Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
drop curtain
پرده جلو صحنه
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
over curtain
پردهرویی
benined the curtain
پشت پرده
stage curtain
پردهنمایش
bamboo curtain
مانع پردهء حصیری
bamboo curtain
سرحدات چین کمونیست
curtain-wall
تیغه
sheer curtain
پردهخالص
air curtain
پرده هوا هوا پوشنه
air curtain
پوشش هوایی
Iron Curtain
پرده اهنین
loose curtain
پردهیشل
frilled curtain
پردهچیندار
draw curtain
پردهکشیدهشده
benined the curtain
پنهان
types of curtain
انواعپرده
welding curtain
پردهجوشکاری
To draw the curtain .
پرده را کشیدن
door curtain
پرده در
door curtain
پرده
curtain wall
تیغه
curtain wall
دیوار پردهای
curtain rod
چوب پرده
curtain raiser
پیش درامد نمایش پیش پرده
curtain of fire
پرده اتش
curtain lecture
صحبتهای پشت پرده
curtain lecture
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
curtain loop
بازوبندپرده
curtain band
بازوبندپرده
window curtain
پردهپنجره
curtain pole
پایهپرده
grout curtain
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
To draw the curtain.
پرده راکنارزدن (کشیدن)
curtain calls
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain calls
کف زدن حضار
curtain call
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain call
کف زدن حضار
to ring the curtain up or down
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
the curtain falls
پرده میافتد
smoke curtain
پرده دود برای استتار از دیدزمینی
fire curtain
پرده محافظ اتش
grout curtain
پرده تزریق
curtain track
میلهپرده
curtain-raisers
پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
balloon curtain
پردهپفکی
cafe curtain
پردهآشپزخانه
curtain-raiser
پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
attached curtain
پردهکرکرهای
single curtain rail
ریلپردهتکی
double curtain rail
میلهدوتاییپرده
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
ir drop
افت ای ار
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop by
مختصرکردن
drop by
دیدن
drop by
بکسی سر زدن
the very last drop
اخرین قطره
to drop in
سرزدن
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
drop in
سرزدن
drop out
افت
drop out
حذف شدن
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop out
از قلم افتادگی
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop off
مردن
drop in
درج تصادفی
drop off
بخواب رفتن
to let drop
انداختن
to let drop
رهاکردن
to let drop
ول کردن
drop out
حذف تصادفی
drop behind
عقب ماندن
drop
ژیگ
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
بار
drop
چکه سقوط
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
افت سقوط
drop-out
افت
drop
جاگذاشتن حریف
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
قطره
drop
چکه
drop
نقل
drop
اب نبات
drop
از قلم انداختن
drop
افتادن چکیدن
drop
رهاکردن
drop
انداختن قطع مراوده
drop
افت
drop
سقوط
drop
کم کردن
drop
فرود
drop-out
ترک کننده
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop
[نوعی طاق]
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop
جرعه کمی
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
drop behind
عقب افتادن از
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
pressure drop
افت فشار
potential drop
افت ولتاژ
heavy drop
پرتاب بارسنگین با چتر
resistance drop
افت مقاومتی
resistance drop
افت ای ار
school drop out
ترک تحصیل کرده
school drop out
افت تحصیلی
short drop
دراپ کوتاه
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
stepped drop
شیبشکن پلکانی
potential drop
افت پتانسیل
peppermint drop
قرص نعناع
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
drop by the wayside
<idiom>
قبل از اتمام کار ،ویران شدن
hot drop saw
اره گرم
impedance drop
ولتاژ اتصال کوتاه
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
knee drop
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
leakage drop
افت نشتی
lemon drop
اب نبات ترش
letter drop
صندوق پست
line drop
افت خط
line drop
افت ولتاژ یک خط
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ohmic drop
افت اهمی
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
syphon well drop
ابشار با چاهک و لوله
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
drop-ornament
تزئینات آویزان
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
ear-drop
گوشواره
ear-drop
گل آویز
at the drop of a hat
<idiom>
بدون هیچ گونه معطلی
crystal drop
اشککریستالی
drop-leaf
لایهلولاییمیز
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
the drop the veil
توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil
روی خودراپوشیدن
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
drop a hint
<idiom>
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
I just cant drop my work and go .
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
vertical drop
ابشار قائم
voltage drop
افت ولت
voltage drop
افت ولتاژ
voltage drop
افت فشار الکتریکی
drop earrings
گوشوارهآویز
heavy drop
بارریزی سنگین
drop point
قطران
drop letter
نامه پست شهری
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
drop kick
شوت سرضرب
drop keel
centre-plate :syn
drop keel
تیغه میانی
drop inlet
دریچه ریزش
drop in temperature
کاهش دما
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop hammer
چکش سقوطی
drop hammer
چکش سقوط ازاد
drop hammer
پتک خودکار اهنگری
drop manhole
دهانه ریزش
drop master
مدیر پرش
drop point
قطره
drop point
چکه
drop point
نقطه چکه
drop point
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
drop point
نقطه پرش
drop pass
پاس بعقت
drop out type
دخشههای متضاد
drop of potential
افت پتانسیل
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message
لولههای خبر
drop master
سرپرست پرش
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop forging
اهنگری سقوطی
drop altitude
ارتفاع بارریزی
drop altitude
ارتفاع پرش
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
drip drop
چک چک
barrel drop
ابشار لولهای
automatic drop
اتصال خودکار
arc drop
افت جرقهای ولت
drop gage
فشار سنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com