English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
drug holiday ترک موقت دارو
Other Matches
to drug somebody به کسی داروی مخدر دادن
drug دارو
drug داروی مخدر
drug دارو خوراندن تخدیر کردن
drug دوا زدن
sympathomimetic drug داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
stimulant drug داروی محرک
psychoactive drug داروی روانگردان
drug trafficking قاچاق مواد مخدر
drug trafficker قاچاقچی مواد مخدر
psychoactive drug داروی فعال کننده روان
drug pushers توزیع کنندگان مواد مخدر
drug dependency وابستگی دارویی
truth drug داروی کشف حقیقت
drug abuse سوء استفاده از دارو
drug addiction اعتیاد دارویی
drug addiction اعتیاد به مواد مخدر
This drug excites the nerves. این دارو اعصاب را تحریک می کند
to stop taking [pills] , [to go off a drug] متوقف شدن [از خوردن قرص]
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
holiday تعطیلات
holiday روزبیکاری
So much for our holiday. این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
holiday روزتعطیل
holiday تعطیل
holiday تعطیل مذهبی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
package holiday گشت بسته ای
package holiday مسافرت بسته بندی
That's the end of our holiday. این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
holiday cottage ویلای اجاره ای برای تعطیلات
holiday routine برنامه روز تعطیل
legal holiday تعطیلات رسمی وقانونی
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
busman's holiday تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
holiday camp تفریحگاهتعطیلی
package holiday تعطیلیکهتوسطیکشرکتمسافربریکنترلونظارتشود
public holiday تعطیلیعمومیورسمی
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
holiday by the seaside [British] تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British] تعطیلات در کنار دریا
holiday by the seaside [British] مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British] مسافرت کنار دریا
Can I rent a holiday cottage? آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
My holiday did me a world of good. درتعطیلات یک دنیا به من خوش گذشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com