English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
dual granulation باروت دو حبهای
Other Matches
granulation دانه
granulation برامدگی
granulation دانه دانه سازی
granulation شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
granulation دانه دور زخم گوشت نوبالا اوری
granulation tissue گوشت نو
granulation tissue نسج التیامی
dual دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual استفاده ازیک جفت
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
dual دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual دو واحدی
dual سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual دوتائی
dual دوگانه
dual دوجنبهای همزاد
dual دوتایی
dual دولا
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual morality دوگانگی اخلاقی
dual tire لاستیک دوبل
dual meet مسابقههای تیمی
dual magneto مگنتوی دوتایی
dual lane راه دو خطه
dual nationality تابعیت مضاعف
dual operation عمل همزاد
dual personality شخصیت دوگانه
dual processors پردازندههای دوگانه
dual sensation احساس دوگانه
dual seat زینموتور
the dual number تثنیه
dual ignition احتراق دو برقی
dual lane راه دو طرفه
dual intensity تاکید علائم خاص
dual compressor کمپرسور دوتایی
dual capacitor خازن دوبل
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual agent عامل دو جانبه
dual carriageways شوسه دوگانه
dual crank میل لنگ دوبل
dual density تراکم مضاعف
dual carriageways راه ارابه رو دو خطی
dual carriageway شوسه دوگانه
dual impression برداشت دوگانه
dual magneto مگنت دو برقی
dual carriageway راه ارابه رو دو خطی
dual indicator نشاندهنده دوتایی
dual carriage way شاهراه دو طرفه
dual carriageway road راه با دو شوسه جدا
dual labor market بازار کار دوگانه
dual swivel mirror آینهبازشو
dual y axis graph نمودار با دو محور y
dual tone horn بوق با دو صدا
dual in line package بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual carriageway road راه بادو جاده
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
dual disk drive گرداننده دیسک دوگانه
dual port ram حافظه تسهیم شده
dual price system نظام دو قیمتی
dual channel controller کنترل کننده دو کاناله
dual sex therapy درمان دو جنسیتی
dual purpose gun توپ دو کاره
dual channel sound system کانال صوتی دوگانه
dual sided disk drives گردانندههای دیسک دو طرفه
dual channel television sound system کانال صوتی دوگانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com