English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (2 milliseconds)
English Persian
edit/search buttons دکمهجستجوگر
edit/search buttons اصلاحگر
Search result with all words
voice edit buttons دکمههایتصیحصدا
Other Matches
buttons تکمه
buttons شاگرد
buttons نوکر
buttons پادو
buttons دکمه
system buttons دکمههایسیستم
belly buttons ناف
My buttons mave come off. تکمه های لباسم کنده شده
preset buttons دکمههای
push buttons دکمهفشار
push someone's buttons <idiom> کفر کسی را در آوردن
Your buttons have come undone. تکمه های باز شده است
Do up your shirt buttons. تکمه های پیراهنت راببند
sew-through buttons دکمهدوختداخلی
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit نشر کردن
edit ویرایش کردن
edit تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edit ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edit فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edit تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit ویراستن
edit تصحیح کردن تنظیم کردن
edit اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
channel scan buttons دکمهکانالیاب
stitch control buttons دکمههایریزودرشتبافت
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
edit line خط گزارش وضعیت
edit mode مد ویرایش
pre edit edit
edit mode حالت ویرایش وضعیت ویرایش
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
pre edit پیش ویراستن
Don't allow co-workers to push your buttons. به همکاران میدان نده تا کفرت را در بیاورند.
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
in search of در جستجوی
to search for anything چیزیراجستجو کردن
right of search حق جستجو
the search of جستجوی چیزی
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
in search of بجستجوی
to search for anything پی چیزی گشتن
to search after تحقیق کردن
to search after بازرسی کردن
to search after زیر و رو کردن
to search گشتن [جستجو کردن]
to search after جستجو کردن
search me <idiom> نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search [for] [someone] دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to search after کاوش کردن
to search out پیدا کردن
to search جستجو کردن
search جستجو
search تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search تفتیش
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search جستجویی که هر عنصریت
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search تجسس کردن
search درو در عمق با اتش
search شناسایی کردن
search تکاپو بازرسی
search کاوش
search جستجوکردن
search گشتن
search بازرسی کردن
search تلاش
search بررسی وشناسایی زمین
search مراقبت کردن از زمین
search کاوش کردن زمین
search جستجو برای یک موضوع داده
search جستجو کردن
search تجسس
body search بازرسیبدنی
area search جستجوی ناحیهای
air search مراقبت هوایی
area search جستجوی دامنهای
backward search جستجوی پسرو
binary search جستجوی دوتایی
blind search جیستجوی بی نتیجه
search party دستهی جستار گرد
search party گروه پیگرد
specific search تجسس اختصاصی منطقه
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
binary search جستجوی دودوئی
chaining search جستجوی زنجیرهای
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
search parties گروه پیگرد
search parties دستهی جستار گرد
area search جستجوی ناحیه
To search ones conscience . کلاه خود را قا ضی کردن
fibonacci search جستجو فیبو ناجی
search results نتیجه های جستجو
search results نتایج جستجو
search warrants حکم بازرسی و ورود
search warrants حکم تفتیش منزل
search warrant اجازه تفتیش
search warrant حکم تفتیش
search warrant حکم بازرسی و ورود
search result نتیجه جستجو
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
search one's soul <idiom> کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
area search کاوش منطقه
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
fibonacci search جستجوی فیبوناچی
search warrants اجازه تفتیش
search warrants حکم تفتیش
search warrant حکم تفتیش منزل
specific search شناسایی مخصوص
global search جستجوی سراسری
search cycle چرخه جستجو
search and rescue عملیات تجسس و نجات
search and replace جستجو و جایگزینی
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search جستجوی دوقسمتی
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
disjunctive search جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
air search تجسس هوایی
search coil پیچک کاشف
multifile search جستجوی چند پروندهای
linear search جستجوی خطی
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
dichotomizing search جستجوی دو حالته
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search radar رادار تجسسی
search string رشته جستجو
search sweeping مین روبی مراقبتی
search sweeping مین روبی ازمایشی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه تجسس رادار
sequential search جستجوی ترتیبی
search memory حافظه جستجو
search light نورافکن
search key کلید جستجو
dichotomizing search جستجوی دورستهای
total search result مجموع نتیجه جستجو
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search attack unit ناو گروه شکارزیردریایی
global search and replace جستجو و جایگزینی سراسری
track search keys کلیدهایجستجویزمان
air search radar رادارردیابهوایی
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
parallel search storage انباره جستجوی موازی
search light illumination روشنایی با نورافکن
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
search light illumination روشن کردن منطقه با نورافکن
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> ییله جو را بهانه بسیار است .
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com