English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (7 milliseconds)
English Persian
electromagnetic units واحدهای الکترومغناطیسی
Other Matches
electromagnetic ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic الکترومگنتیک
electromagnetic الکترو مغناطیسی
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic induction القای الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic induction القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic interference مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic intrusion نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic brake ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic coupling تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic relay کلید مغناطیسی
electromagnetic deflection خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic field میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic flux شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic log سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic profile مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
the electromagnetic force نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
electromagnetic wave موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic vibration ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic tran تله الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic relay رله الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic system دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum طیف الکترومگنتیک
polarized electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی قطبیده
instrument for electromagnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line خط تاخیر الکترومغناطیسی
density of the total electromagnetic ene چگالی انرژی الکترومغناطیسی
si'units یکاهای "اس . ای "
units قسمت
units یکا
units واحدنظامی
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units یکان
units یگان شمار
units نفر عدد فردی
units فرد
units یک دستگاه
units دستگاه
units یکه
units یک
units بافر با طول یک حرف .
units که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
units وسیله جانبی
units میزان
units واحد
international units واحدهای جهانی برق
units of measurment واحدهای اندازه گیری
units and tens یگان ودهگان احادوعشرات
system of units دستگاه واحدها
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه یکانها
recommend units واحدهای پیشنهادی
individual units یکانهای منفرد یا مجزا
individual units یکانهای مستقل
fundamental units یکاهای بنیادی
atomic units یکاهای هارتری
derived units واحدهای فرعی
derived units احاد فرعی
hartree units یکاهای هارتری
engineering units واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
advancing units یکانهای پیشروی کننده
International System of Units دستگاه بین المللی یکاها
International System of Units سامانه متریک
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
European Currency Units اک
systeme international d'units دستگاه بین المللی واحدها
absolute system of units دستگاه احاد مطلق
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute electrical units واحدهای الکتریکی مطلق
international system of units دستگاه بین المللی احاد
international system of units سیستم مترک
functional units of a computer واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
absolute system of electrical units دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com