Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 91 (7 milliseconds)
English	Persian
electromagnetic vibration	ضربه گر الکترومغناطیسی
Other Matches
electromagnetic	اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic	الکترومگنتیک
electromagnetic	الکترو مغناطیسی
electromagnetic	وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic	ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic log	سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic brake	ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction	جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic profile	مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
electromagnetic radiation	تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic coupling	تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout	فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection	خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic lens	عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic intrusion	نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
electromagnetic interference	مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic induction	القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic induction	القای الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing	تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic flux	شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic field	میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic relay	کلید مغناطیسی
electromagnetic relay	رله الکترومغناطیسی
the electromagnetic force	نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves	امواج الکترومگنتیک
electromagnetic wave	موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave	موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic units	واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion	دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum	طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum	میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum	طیف الکترومگنتیک
electromagnetic system	دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic tran	تله الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic delay line	خط تاخیر الکترومغناطیسی
vibration	ارتعاشات
per vibration	نوسان داخلی بتن
vibration	نوسان
vibration	لرزش ماساژ دادن
vibration	لرزش
vibration	لرزه نوسان
vibration	جنبش
vibration	تردید
vibration	ارتعاش
vibration	اهتزاز
density of the total electromagnetic ene	چگالی انرژی الکترومغناطیسی
torsional vibration	ارتعاش پیچشی
torsional vibration	نوسان پیچشی
symmetry vibration	ارتعاش متقارن
molecular vibration	ارتعاش مولکولی
stretching vibration	ارتعاش کششی
scissoring vibration	ارتعاش قیچی وار
sound vibration	ارتعاش صوتی
twisting vibration	ارتعاش رقاصکی
vibration absorption	میرایی نوسان یا ارتعاش
vibration amplitude	دامنه ارتعاش
vibration damper	میراکننده نوسان
vibration damper	نوسانگیر
vibration damping	میرایی نوسان
vibration energy	انرژی ارتعاشی
vibration excitation	تحریک نوسان
wagging vibration	ارتعاش جنبانهای
vibration galvanometer	گالوانومتر ارتعاشی
damped vibration	ارتعاش میرا
energy of vibration	انرژی ارتعاشی
energy of vibration	انرژی ارتعاش
forbidden vibration	ارتعاشات ممنوع
forced vibration	ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
frequency of vibration	تکرار ارتعاش
bending vibration	ارتعاش خمشی
fundamental vibration	ارتعاش اصلی
harmonic vibration	ارتعاش هماهنگ
insulation against vibration	حفافت در برابر ارتعاش
lattice vibration	ارتعاش شبکه
mode of vibration	شیوه ارتعاش
natural vibration	نوسان طبیعی
natural vibration	نوسان ازاد
breathing vibration	ارتعاش تنفسی
vibration sense	حس ارتعاش
amplitude of vibration	دامنه ارتعاش
anti-vibration handle	دستهضدلغزش
fundamental period vibration	دوره اصلی ارتعاش
self excited/induced vibration	نوسان خودالقایی
free harmonic vibration	ارتعاش هارمونیک ازاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com