Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
Other Matches
AT Attachment	گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
attachment	ضمیمه اثاث جمع اوری
attachment	گرداوری
attachment	ضمیمه
attachment	وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
attachment	فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
attachment	پیوستگی
re attachment	توقیف مجدد
re attachment	در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
AT Attachment	خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
AT Attachment	واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد
AT Attachment	مگابایت دار ثانیه دارد
AT Attachment	واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
attachment	توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
attachment	ضبط ضمیمه
attachment	ضبط
attachment	دنبال
attachment	حکم دلبستگی
attachment	دلبستگی
attachment	ضمیمه الصاق
attachment	تعلق
attachment	وابستگی
attachment	توقیف کردن ضمیمه
attachment	حکم توقیف
attachment	توقیف
attachment	منتصب کردن یکانها انتصاب
attachment	متعلقات زیر امر قرار دادن
attachment	وسایل وابسته
attachment	ضبط کردن زیر امر
to be subject to an attachment	مشمول توقیف بودن
attachment plug	دوشاخه ارتباط
attachment plug	دوشاخه وسایل برقی
blending attachment	اتصالهمزدن
writ of attachment	قرار توقیف
writ of attachment	حکم توقیف
turning attachment	تجهیزات تراشکاری
dividing attachment	دستگاه مقسم
drilling attachment	متعلقات مربوط به مته کاری
grinding attachment	تجهیزات سنگ سمباده
forming attachment	تجهیزات تراش پروفیل
foreign attachment	توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
attachment of property	توقیف مال
attachment of earnings	توقیف درامد
attachment of debt	توقیف طلب
die sinking attachment	تجهیزات فرز حدیده
cam turning attachment	تجهیزات تراش بادامک
cutter grinding attachment	تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
pattern milling attachment	تجهیزات فرز مدل
maximum recording attachment	دستگاه ضبط کننده حداکثر
magazine feeding attachment	تجهیزات تغذیه مخزن
Advanced Technology Attachment	خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment	واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment	حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
back drilling attachment	تجهیزات سوراخ کردن از پشت
Advanced Technology Attachment	واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment	مگابایت دار ثانیه دارد
cam grinding attachment	تجهیزات سنگ زنی قوسی
adjustable conduit attachment fixture	آویز متحرک
What soes not endure does not merit attachment . <proverb>	آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
electron	الکترون
electron	ذره الکترومغناطیسی
electron could	ابر الکترونی
electron pair	زوج الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron particle	ذره الکترونی
electron theory	تئوری الکترونی
electron spin	اسپین الکترون
electron theory	نظریه الکترونها
electron spin	تنیدگی الکترون
electron physics	فیزیک الکترونی
electron physics	فیزیک الکترونها
electron theory	نظریه الکترونی
electron telescope	تلسکوپ الکترونی
electron recoil	بازگشت الکترون
electron sheath	پوسته الکترونی
electron shell	پوسته الکترون
electron shower	رگبار الکترونی
electron ray	اشعه الکترونی
electron pair	زوج الکترون حفره
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron impact	تصادم الکترونها
electron injector	الکترون افکن
electron jump	پرش الکترون
electron lens	عدسی الکترونی
electron lens	لنز الکترونی
electron mass	جرم الکترون
electron microscope	ذره بین الکترونی
electron microscope	میکروسکپ الکترونی
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
electron mirror	اینه الکترونی
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron multiplier	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
electron optics	نورشناخت الکترونیک
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron impact	برخورد الکترونها
electron trajectory	مسیر الکترون
lone electron	الکترون تنها
mass of the electron	جرم الکترون
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
nuclear electron	الکترون هسته
odd electron	الکترون منفرد
one electron atom	اتم تک الکترونی
photo electron	الکترون نوری
photo electron	فوتو الکترون
positive electron	پوزیترون
primary electron	الکترون اولیه
secondary electron	الکترون ثانوی
unpaired electron	الکترون جفت نشده
unshared electron	الکترونهای غیر مشترک الکترونهای ازاد
valence electron	الکترون والانس
valence electron	الکترون رسانایی
inner shell electron	الکترون درونی
initiating electron	الکترون اغازگر
electron transition	انتقال الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron tube	لامپ الکترونی
electron tube	لوله الکترون
electron velocity	سرعت الکترونها
electron vibrations	ارتعاش الکترونها
electron vibrations	نوسان الکترونها
electron volt	الکترون ولت
electron wave	موج الکترونی
free electron	الکترون ازاد
free electron	الکترون غیرپیوندی
valence electron	الکترون فرفیت
electron beam	اشعه الکترونی
electron capture	الکترون گیراندازی
electron cascade	ابشار الکترونی
electron charge	بار الکترون
electron cloud	ابر الکترونی
electron collector	الکترود گرداور
electron concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron configuration	ارایش الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electron capture	ربایش الکترونی
density of electron	چگالی الکترون
electron coupling	تزویج الکترونی
electron current	جریان الکترونی
electron current	جریان الکترونها
electron current	سیلان الکترونها
electron cutting	برش الکترونی
electron capture	جاذبه الکترونی
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron camera	دوربین الکترونی
electron beam	شعاع الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electron beam	پرتوی الکترونی
electron avalanche	بهمن الکترونی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron affinity	انرژی خروج
electron acceptor	الکترون پذیر
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron bombardment	بمباران الکترونی
electron bombbardment	بمباران الکتریکی
concentration of electron	چگالی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron donor	الکترون ده
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron flow	جریان الکترونی
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
electron gas	گاز الکترونی
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron gun	تفنگ الکترونی
electron gun	بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
electron hole	حفره الکترونی
electron donor	دهنده الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron density	چگالی الکترونی
bound electron	الکترون بسته
electron density	چگالی الکترونها
conduction electron	الکترون رسانایی
charge of the electron	بار الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron diffraction	پراش الکترونی
electron decay	تجزیه الکترون
electron discharge	تخلیه الکترونها
electron drift	رانش الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
density of an electron beam	چگالی اشعه الکترونی
electron image tube	لامپ تبدیل تصویر
outer shell electron	الکترون رسانایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com