English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
electronic formula فرمول الکترونی
Other Matches
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula صیغه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula فرمول
formula قاعده
formula دستور
formula قاعده رمزی
formula ورد
the islamic formula شهادتین
the islamic formula is
swearing formula سوگند نامه
taylor formula فرمول تیلور
swearing formula قسم نامه
structural formula فرمول گسترده
structural formula فرمول ساختاری
wedge formula فرمول گوهای
cosine formula قانون کسینوس [ریاضی]
constitutional formula فرمول ساختاری
dispersion formula فرمول پاشندگی
sine formula قانون سینوس ها [ریاضی]
cosine formula قانون کاشانی [ریاضی]
string formula فرمول رشتهای
formula weight وزن فرمولی
formula car اتومبیل مسابقه
formula of contract صیغه عقد
emprical formula فرمول تجربی
empirical formula فرمول ساده
empirical formula فرمول خام
mil formula فرمول میلیم
mil formula رابطه میلیمی
molecular formula فرمول مولکولی
perspective formula فرمول تجسمی
projection formula فرمول تصویری
pronounce the formula of a specified صیغه جاری کردن
flow formula رابطه جریان
condensed structural formula فرمول ساختاری فشرده
gram formula weight وزن فرمولی به گرم
spearman brown prophecy formula فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
electronic سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic مشابه 3510
electronic استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic الکترونیک
electronic الکترونیکی
electronic سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic باس ولتاژ کم
electronic 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic structure ساختار الکترونی
electronic tuning تنظیم الکترونی
electronic publishing انتشارات الکترونیکی
electronic radiation تشعشع الکترونی
electronic rectifier یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier یکسوساز الکترونی
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet صفحه گسترده الکترونیکی
electronic transition جهش الکترونی
electronic switch سوئیچ الکترونی
electronic voltmeter ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare جنگ الکترونیک
electronic tag لباس ردیاب
electronic tagging لباسردیاب
electronic viewfinder پایندهتصویرالکتریکی
electronic scales ترازویالکتریکی
electronic ballast بالنالکتریکی
electronic tag مانیتور مچ پا
electronic piano پیانوالکتریکی
industrial electronic الکترونیک صنعتی
electronic warfare میدان جنگ الکترونیکی
electronic concentration غلظت الکترون
electronic current جریان الکترونی
electronic current جریان الکترونها
electronic deception فریب الکترونیکی
electronic density چگالی الکترونی
electronic element عنصر الکترونیکی
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic emission انتشار الکترونها
electronic engineer مهندس الکترونیک
electronic engineer کارشناس الکترونیک
electronic security تامین الکترونیکی
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic control فرمان الکترونیکی
electronic calculator حسابگر الکترونیکی
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
electronic beam اشعه ی الکترونیکی
electronic brain مغز الکترونیکی
electronic camputer ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge بار بنیادین
electronic components اجزاء الکترونیکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic excitation تحریک الکترونی
electronic filling پر کردن الکترونیکی
electronic printer چاپگر الکترونیکی
electronic magazine مجله الکترونیکی
electronic mail پست الکترونیکی
electronic microscope میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic music موسیقی الکترونیکی
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
electronic navigation هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic pen قلم الکترونیکی
electronic locator فلزیاب رادیویی
electronic interfrence تداخل الکترونیکی
electronic flash فلاش الکترونی
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
electronic jamming پخش پارازیت
electronic jamming تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
integrate electronic component قطعه الکترونیکی مجتمع
latent electronic image تصویر الکتریکی پنهان
electronic bulletin board یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic data processing پردازش الکترونیکی داده
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
electronic counter measure جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures اقدامات ضد الکترونیکی
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic countermea sures پیش گیریهای ضد الکترونیکی
email [short for electronic mail] رایانامه
email [short for electronic mail] پست الکترونیکی
email [short for electronic mail] ایمیل
electronic data processing system سیستم پردازش الکترونیکی داده
e-mail [short for electronic mail] ایمیل
e-mail [short for electronic mail] پست الکترونیکی
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] رایانامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com