Dictiornary-Farsi | electrostatic discharge | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی


Other Matches

electrostatic	الکتروستاتیک
electrostatic	ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
electrostatic	محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
electrostatic	مین شکل حرف و...و استفاده از جوهر با بار مخالف که در صورت ... به کاغذ می چسبد
electrostatic	الکترواستاتیکی
electrostatic	مراجعه به وسایلی با استفاده از خصوصیات بار الکتریکی اشیا
electrostatic repulsion	دفع الکترواستاتیکی
electrostatic charge	بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
electrostatic attraction	جاذبه الکترواستاتیکی
electrostatic voltmeter	ولتمتر الکترواستاتیکی
electrostatic interaction	برهم کنش الکترواستاتیکی
electrostatic machine	ماشین الکتروستاتیکی
electrostatic microscope	میکروسکپ الکتروستاتیکی
electrostatic plotter	رسام الکترواستاتیکی
electrostatic system	دستگاه الکتروستاتیکی
electrostatic storage	انباره الکترواستاتیکی
electrostatic procipitation	ته نشینی الکترواستاتیک
electrostatic printer	چاپگر الکترواستاتیکی
electrostatic unit	واحد الکترواستاتیک
electrostatic instrument	دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
electrostatic induction	القای الکتروستاتیکی
electrostatic grid	شبکه فرمان الکتروستاتیکی
electrostatic generator	مولد الکتروستاتیکی
electrostatic galvanometer	گالوانومتر الکتروستاتیکی
electrostatic force	نیروی الکتروستاتیکی
electrostatic focusing	تمرکز الکتروستاتیکی
electrostatic field	میدان الکتروستاتیکی
electrostatic deflection	خمش الکتروستاتیکی
electrostatic lens	عدسی الکتروستاتیکی
electrostatic capacity	فرفیت الکترواستاتیک
electrostatic capacitive	فرفیت الکتروستاتیکی
law of electrostatic attraction	قانون جاذبه الکترواستاتیکی
instrument for electrostatic screening	دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
electrostatic crystal field theory	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
discharge	اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge	خالی کردن باتری
discharge	خالی کردن گلوله
discharge	تخلیه
discharge	ازاد کردن
discharge	تبرئه
discharge	مفاصا تصفیه
discharge	پرداخت
discharge	رفع اتهام
discharge	تخلیه بار
discharge	منفصل یااخراج کردن
discharge	ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge	دشارژ
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
discharge	تادیه
discharge	اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge	خالی کردن
discharge	درکردن
discharge	مرخص کردن
discharge	اداء کردن
discharge	ترشح کردن
discharge	انفصال ترشح
discharge	بده
discharge	تخلیه الکتریکی
discharge	برون ریزی
discharge	دبی
discharge	گذر حجمی در واحگ زمان
discharge	خارج کردن
discharge	مرخص کردن پس دادن
discharge	ابراء
discharge	شلیک عصبی تخلیه
discharge	تادیه کردن
discharge tube	لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
to discharge of an obligation	از دینی مبرا کردن
request for discharge	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
to discharge a guarantee	ضمانتی را ازاد کردن
surging discharge	تخلیه نوشی
spontaneous discharge	شلیک خودانگیخته
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
residual discharge	تخلیه مانده
undesireable discharge	اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
utilizable discharge	بده مفید
deep discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
To dismiss (discharge) someone.	کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
discharge tube	مجرایتخلیه
discharge system	سیستمتخلیه
discharge pipe	لولهتخلیه
discharge bay	صفحهشارژنشده
rain discharge	حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
point discharge	تخلیه نقطهای
glow discharge	تخلیه تابنده
honorable discharge	ترخیص محترمانه
neural discharge	تخلیه عصبی
honorable discharge	ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
impulse discharge	تخلیه ضربهای
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
mutual discharge	مبارات
internal discharge	تخلیه داخلی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
glow discharge	تخلیه تابناک
general discharge	خاتمه خدمت
general discharge	ترخیص عمومی از خدمت سربازی
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
order of discharge	حکم برائت ذمه
order of discharge	حکم تصفیه
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
main discharge	تخلیه اصلی
first townsend discharge	تخلیه اول تاونزند
flaming discharge	تخلیه مشتعل
flood discharge	بده طغیان
flood discharge	بده فزون ابی بده سیل
absolute discharge	آزادی مطلق
discharge cock	شیر تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge currect	جریان دشارژ
discharge curve	منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge end	سمت تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge head	سر لوله
discharge hydrograph	منحنی بده
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge of affect	برون ریزی هیجانی
discharge of an obligation	سقوط تعهد
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge chute	سرسره تخلیه
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
anuual discharge	بده سالانه
average available discharge	بده میانگینی دسترس
average available discharge	بده متوسط مفید
average discharge	بده میانگین
average discharge	بده متوسط
brush discharge	تخلیه جارویی
charge and discharge	محل بارگیری و باراندازی
coefficient of discharge	ضریب جریان
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
conditional discharge	ازادی مشروط
corollary discharge	تخلیه تبعی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corona discharge	تخلیه کورونا
corona discharge	تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge of contract	انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonorable discharge	اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge valve	سوپاپ دود
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
discharge without honor	اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge voltage	ولتاژ دشارژ
discharge opening	راهگاه تخلیه
sediment discharge	بده جامد
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrical discharge	تخلیه برقی
discharge of solids	بده جامد
After his discharge from the army, he came to Tehran .	پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
To dismiss(sack,discharge)someone.	کسی را جواب کردن
charge and discharge statements	حساب انحصار وراثت
charge and discharge statements	حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
capacitor discharge ignition	سیستم احتراق با انرژی زیاد
discharge rate [of a pump]	مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
electric discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
discharge rate [of a pump]	مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
bad conduct discharge	اخراج از خدمت
discharge rate [of a pump]	مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
luminous discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
to discharge someone without honor [from the army]	اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
bad conduct discharge	اخراج به علت عدم صلاحیت
lightning discharge current	جریان تخلیه
gas discharge display	صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
compressor discharge pressure	فشار در قسمت خروجی کمپرسور
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
mistake while in discharge of duty	خطا در حین انجام وفیفه
maximum flood discharge	بده حداکثرطغیان
maximum flood discharge	بده بیشینه طغیان
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
discharge indicator disc	دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
glow discharge tube	لامپ مشتعل
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
xenon discharge lamp	لامپ تخلیهای گزنون
variable discharge turbine	توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
high rate discharge	تخلیه شدید
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
gas discharge arrester	برقگیر تخلیه گازی
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی