English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
emergency brake ترمز اضطراری
Search result with all words
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
Other Matches
brake ضامن
brake ترمز کردن
brake عایق مانع
brake ترمز
brake قطع درگیری
brake درختستان
brake بیشه
brake ترمزکردن
d.c. brake ترمز جریان دائم
emergency ضروری
emergency وقت ضیق
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency مهم
emergency ناگه اینده اورژانس
emergency حتمی
emergency اضطرار
emergency فوریت
emergency اضطراری
emergency فوق العاده اضطراری
emergency غیر منتظره حیاتی
emergency اورژانس
emergency پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency خیلی خیلی فوری
brake pad لایهترمز
brake lever سطحترمز
brake hose شلنگترمز
brake cable سیمترمز
brake handle ترمزدستی
brake caliper لنتترمز
brake pedal ترمزپدال
brake van عایقواگن
chain brake عایقزنجیر
drum brake ترمزحلقوی
dynamic brake ترمزدینامیکی
front brake ترمزجلو
rear brake ترمزعصبی
brake horsepower توان حقیقی مهاری
brake fluid روغن ترمز
electromagnetic brake ترمز مغناطیسی
aerodynamic brake ترمزهوایی
steering brake قفل فرمان خود روشنی دار
steam brake ترمز بخاری
four wheel brake ترمز چهار چرخ
gear brake ترمز سیستم انتقال
hand brake ترمز دستی
hoist brake ترمز نقاله
hub brake ترمز چرخ
internal brake ترمز داخلی
leaf brake خم کن
magnetic brake ترمز مغناطیسی
muzzle brake دافع دهانه
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
power brake ترمز سروو
press brake پرس خمشی
prony brake مهار پرونی
prony brake ترمز پرونی
prony brake لگام پرونی
rock brake بسفایج معمولی
foot brake ترمز پایی
electric brake ترمز الکتریکی
air brake ترمز بادی
brake rigging اتصالات ترمز لوکوموتیو تقویت کنندههای ترمزلوکوموتیو
brake pressure نیروی ترمز
brake lining لنت ترمز
brake lining مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
brake horsepower توان مفید
brake horsepower نیروی ترمز
brake collar رینگ ترمز
brake wheel چرخ دندانه دار
brake wheels چرخ های دندانه دار
air brake ترمز کمپرسی
air brake ترمز هوایی
brake shoe کفشک ترمز
brake wheel ترمز چرخها
electric brake ترمز برقی
cane brake نوعی ازعلف
cane brake نیستان
cane brake نیزار
brake lights چراغ های ترمز
disc brake ترمز دیسکی
brake weight لنگر
brake valve سوپاپ ترمز
disc brake ترمز صفحهای
emergency exit در خروج اضطراری
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
emergency works کارهای اضطراری
emergency valve شیر اضطراری
emergency treatment معالجه اضطراری
emergency treatment معالجه اورژانس
emergency transmitter فرستنده اضطراری
emergency switch کلید اضطراری
emergency shelter پناهگاه اضطراری
in case of emergency هنگام اضطرار
in case of emergency درموقع تنگ وقت ضرورت
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
emergency services اورژانس
emergency regulator تنظیمکنندهفوری
emergency station محل اضطراری
state of emergency حالت اضطرار
emergency door در خطر
emergency door خروجی خطر
emergency door دراضطراری
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit خروج اضطراری
emergency fund وجوه اضطراری
emergency lamp لامپ اضطراری
emergency leave مرخصی اضطراری
emergency leave سطح اماد اضطراری
emergency leave سطح امادلازم برای بسیج
emergency cryptosystem سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency conditions شرایط اضطراری
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency air هوای اضطراری
emergency antenna انتن اضطراری
emergency burial تدفین اضطراری
emergency burial دفن درمحل
emergency call خبر یا مکالمه اضطراری
emergency addressee مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency care مراقبتهای فوری
emergency cartridge کارتریج اضطراری
emergency complement جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency complement تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency lighting روشنایی اضطراری
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading بارگذاری فوق العاده
emergency ration جیره اضطراری
emergency scramble رهگیری اضطراری
emergency ration جیره فوق العاده
emergency reaction واکنش اضطرار
emergency relief رهایی از بلایا
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency scramble درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency repair تعمیر اضطراری
emergency risk خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency priority تقدم اضطراری
emergency priority تقدم فوری
emergency maintenance نگهداشت اضطراری
emergency measure سنجش اضطراری
emergency operation بهره برداری اضطراری
emergency operation کارکرد
emergency risk ریسک اضطراری
brake expander mechanism مکانیزم انبساط ترمز
brake lifting magnet ترمز مغناطیسی اسانسور
air brake pressurizer فشرنده هوا
back pedalling brake ترمز مسیر ازاد
trailer brake system دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
trailer brake valve سوپاپ ترمز تریلر
back pedalling brake ترمز باگردش ازاد
brake shoe ring رینگ کفشک ترمز
brake expander cam بادامک ترمز
brake shoe carrier نگهدارنده کفشک ترمز
brake actuating lever اهرم ترمز
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
brake cross shaft محور ترمز
to cut brake or beat a r گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
flexible brake tubing لوله قابل انعطاف ترمز
front wheel brake ترمز چرخ جلو
air brake handle دستهترمزهوایی
front brake lever اهرم ترمزجلو
hand brake lever اهرم ترمز دستی
hand brake wheel چرخترمزدستی
load reaction brake ترمز فشار باد
brake piston cup رینگ پیستون ترمز
rear brake pedal پدالترمزانتهایی
foot brake pedal پدال ترمز
emergency push button تکمه اضطراری
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
emergency generator set دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
emergency support vessel کشتیپشتیبانیفوری
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
brake specific fuel consumption مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
air brake pressure gage مانومتر با ترمز هوایی
hand brake winding lever سطحپیچاپیچترمزدستی
hand brake gear housing دستهترمزموتورکابین
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
path [corridor] for emergency vehicles راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com