English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English Persian
emergency exit خروج اضطراری
emergency exit در خروج اضطراری
Search result with all words
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
Other Matches
exit خروج
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit خروجی
exit مرگ درگذشت
exit عزیمت
exit خارج شدن
exit بیرون رفتن
exit مخرج
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit taxiway خروجیجاده
exit track خروجیخطآهن
exit interview مصاحبه پایان خدمت
exit visa مهرپاسپورت
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
exit cone خروجیمخروطی
exit point نقطه خروج
exit polls برخه پرسی
exit point نقطه خروجی
exit road راه خروجی
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exit splitter شکافنده خروجی
exit point نقطه مرگ
error exit در روی خطا
normal exit درروی عادی
exit poll برخه پرسی
beach exit معبر ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
exit turnstile تیرچهاربازویگردندهخارجی
deferred exit انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
beach exit محل خروجی اسکله
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
high-speed exit taxiway خروجیتاکسیوباسرعتبالا
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency اورژانس
emergency مهم
emergency غیر منتظره حیاتی
emergency فوق العاده اضطراری
emergency ضروری
emergency اضطراری
emergency فوریت
emergency اضطرار
emergency ناگه اینده اورژانس
emergency حتمی
emergency خیلی خیلی فوری
emergency وقت ضیق
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency switch کلید اضطراری
emergency transmitter فرستنده اضطراری
emergency treatment معالجه اورژانس
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency treatment معالجه اضطراری
emergency valve شیر اضطراری
emergency risk خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
in case of emergency درموقع تنگ وقت ضرورت
emergency scramble رهگیری اضطراری
emergency scramble درگیری اضطراری هواپیماها
emergency station محل اضطراری
in case of emergency هنگام اضطرار
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
emergency services اورژانس
emergency regulator تنظیمکنندهفوری
emergency shelter پناهگاه اضطراری
emergency risk ریسک اضطراری
state of emergency حالت اضطرار
emergency complement تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency conditions شرایط اضطراری
emergency cryptosystem سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency door در خطر
emergency door خروجی خطر
emergency door دراضطراری
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency fund وجوه اضطراری
emergency complement جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency cartridge کارتریج اضطراری
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency addressee مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency air هوای اضطراری
emergency antenna انتن اضطراری
emergency brake ترمز اضطراری
emergency burial تدفین اضطراری
emergency burial دفن درمحل
emergency call خبر یا مکالمه اضطراری
emergency care مراقبتهای فوری
emergency lamp لامپ اضطراری
emergency leave مرخصی اضطراری
emergency operation کارکرد
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency relief رهایی از بلایا
emergency works کارهای اضطراری
emergency reaction واکنش اضطرار
emergency priority تقدم فوری
emergency priority تقدم اضطراری
emergency ration جیره فوق العاده
emergency operation بهره برداری اضطراری
emergency ration جیره اضطراری
emergency leave سطح اماد اضطراری
emergency leave سطح امادلازم برای بسیج
emergency lighting روشنایی اضطراری
emergency repair تعمیر اضطراری
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency measure سنجش اضطراری
emergency loading بارگذاری فوق العاده
emergency maintenance نگهداشت اضطراری
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency generator set دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency push button تکمه اضطراری
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
emergency support vessel کشتیپشتیبانیفوری
path [corridor] for emergency vehicles راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com