English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
English Persian
emergency regulator تنظیمکنندهفوری
Other Matches
regulator الت تعدیل
regulator تنظیم کننده
regulator تعدیل کننده
regulator متعادل کننده
regulator نافم
regulator رگولاتور
regulator سوپاپ نافم
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
regulator first stage صفحهنمایشنخستینرگلاتور
window regulator وسیله تنظیم پنجره
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
voltage regulator رگولاتور ولتاژ
voltage regulator نافم ولتاژ
voltage regulator تنظیم کننده اختلاف سطح
slip regulator تنظیم کننده لغزش
speed regulator تنظیم کننده سرعت
speed regulator نافم سرعت
line regulator تنظیم کننده
current regulator نافم شدت
tirrill regulator نافم ارتعاشی
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
field regulator نافم میدان
field regulator تنظیم کننده میدان
frequency regulator رگولاتور فرکانس
induction regulator نافم ولتاژ القائی
induction regulator تنظیم کننده ولتاژ القائی
line regulator ولتاژ شبکه رگولاتور خط
load regulator نافم بار
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
pressure regulator شیر فشار شکن
potential regulator نافم ولتاژ
potential regulator رگولاتور ولتاژ
pressure regulator شیر تنظیم
relay regulator افتامات
rotary type regulator تنظیم کننده گردان
pressure demand regulator رگولاتورتنظیمفشار
oxygen supply regulator کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
rotary type regulator رگولاتورنوع گردان
induction voltage regulator نافم ولتاژ با القا
induction voltage regulator نافم ولتاژ القائی
stitch length regulator منظمکنندهاندازهدوخت
constant current regulator تنظیم با امپر ثابت
carbon pile regulator نافم کربنی
constant voltage regulator ولتپای
contact voltage regulator نافم ولتاژ با کنتاکت
constant potential regulator ولتپای
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
aerofoil type offtake regulator دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
carbon pile voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ زغالی
emergency پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency غیر منتظره حیاتی
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency وقت ضیق
emergency خیلی خیلی فوری
emergency مهم
emergency اورژانس
emergency اضطرار
emergency ناگه اینده اورژانس
emergency حتمی
emergency فوریت
emergency اضطراری
emergency ضروری
emergency فوق العاده اضطراری
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency works کارهای اضطراری
in case of emergency هنگام اضطرار
in case of emergency درموقع تنگ وقت ضرورت
emergency leave مرخصی اضطراری
emergency valve شیر اضطراری
emergency services اورژانس
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
emergency shelter پناهگاه اضطراری
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
emergency exit در خروج اضطراری
emergency treatment معالجه اضطراری
state of emergency حالت اضطرار
emergency door در خطر
emergency door خروجی خطر
emergency door دراضطراری
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit خروج اضطراری
emergency fund وجوه اضطراری
emergency lamp لامپ اضطراری
emergency leave سطح اماد اضطراری
emergency leave سطح امادلازم برای بسیج
emergency addressee مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency cryptosystem سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency conditions شرایط اضطراری
emergency brake ترمز اضطراری
emergency burial تدفین اضطراری
emergency burial دفن درمحل
emergency call خبر یا مکالمه اضطراری
emergency antenna انتن اضطراری
emergency air هوای اضطراری
emergency care مراقبتهای فوری
emergency cartridge کارتریج اضطراری
emergency complement جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency complement تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency lighting روشنایی اضطراری
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading بارگذاری فوق العاده
emergency relief رهایی از بلایا
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency repair تعمیر اضطراری
emergency risk ریسک اضطراری
emergency risk خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble رهگیری اضطراری
emergency station محل اضطراری
emergency switch کلید اضطراری
emergency transmitter فرستنده اضطراری
emergency reaction واکنش اضطرار
emergency ration جیره فوق العاده
emergency maintenance نگهداشت اضطراری
emergency measure سنجش اضطراری
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency operation بهره برداری اضطراری
emergency treatment معالجه اورژانس
emergency operation کارکرد
emergency priority تقدم فوری
emergency priority تقدم اضطراری
emergency ration جیره اضطراری
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
emergency support vessel کشتیپشتیبانیفوری
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
emergency generator set دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
emergency push button تکمه اضطراری
path [corridor] for emergency vehicles راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com