English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
Other Matches
engagement تعهد
engagement نامزدی شغل
engagement زد و خورد
without engagement بدون تقبل مسئولیت
engagement التزام
engagement تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement درگیری با دشمن
engagement تعهدات
engagement نامزدی
engagement اشتغال
engagement درگیری
engagement مشغولیت
without engagement فاقد تعهد
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
to break [off] an engagement نامزدی را نقض کردن
to break off one's engagement نامزدی خود را نقض کردن
cease engagement درگیری را قطع کنید
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
cease engagement درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
rules of engagement قوانین درگیری
to recede from an engagement از افهار عقیدهای خود داری کردن
change of engagement وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
self control خودداری
control نظارت
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
self-control خودگردانی
self control کف نفس
self-control خویشتنداری
self-control خودداری
self control قوه خودداری
self control مسک نفس
control اختیار
control نظارت کردن
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control کاربری
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control کنترل کردن مهار کردن
control توپزن دقیق
control مهار
control نظارت کردن تنظیم کردن
control بازرسی
control کنترل
control کنترل بازبینی
control کنترل کردن
control فرمان
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control واپاد
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control بازدید
control بازرسی نظارت جلوگیری
control کنترل کردن فرمان
control بازرسی کردن
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
control نظارت و ممیزی کردن
hue control پیچ فام
shading control پیچ فام
flow control کنترل جریان
ignition control کنترل احتراق
flight control سیستم کنترل هواپیماها
horizontal control کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hold control نافم همزمانی
framing control پیچ تنظیم تصویر
fly control قسمت کنترل پرواز
forms control کنترل فرم ها
fly control برج کنترل
geodetic control نقاط کنترل ژئودزی
government control نظارت دولتی
government control کنترل دولتی
grid control کنترل شبکه
flood control سیل بندی
frequency control کنترل فرکانس
ground control کنترل زمینی
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
focusing control تنظیم تمرکز
image control کنترل تصویر
linearity control نافم خطی
load control تنظیم با بار خارجی
loop control کنترل حلقه زنی
manpower control کنترل نیروی انسانی
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
manual control کنترل دستی
material control کنترل مواد
minor control کنترل ضعیف
minor control کنترل کم
mixture control کنترل مخلوط
monetary control کنترل پولی
monetary control نظارت پولی
motor control کنترل حرکتی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
line control کنترل خط
light control کنترل روشنایی
indirect control کنترل غیرمستقیم
input control کنترل ورودی
intensity control پیچ رنگ
intensity control کنترل شدت
inventory control کنترل موجودی
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
lateral control کنترل جانبی
lateral control کنترل در عرض جبهه
level control کنترل سطح
lever control کنترل اهرمی
lift control کنترل اسانسور
lighting control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
net control کنترل شبکه
flight control کنترل پرواز
control switch کلید فرمان
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control تنظیم با بلور
cursor control کنترل مکان نما
damage control کنترل خسارات
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
data control کنترل داده ها
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
digital control کنترل دیجیتالی
direct control کنترل مستقیم
control zone منطقه کنترل هوایی
control words کلمات کنترلی
control system سیستم فرمان
control system سیستم کنترل
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter دستگاههای همگرد
control unit واحد کنترل
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control variable متغیر کنترل شده
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel صفحه کنترل
control wheel صفحه تنظیم کننده
control word کلمه کنترل
disaster control روش کنترل سوانح
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
external control کنترل خارجی
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control کنترل میدان
fighter control کنترل شکاریها
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control اطفاء حریق
fire control جلوگیری از اتش سوزی
fire control سیستم کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control کنترل یا هدایت اتش
fiscal control نظارت مالی
fiscal control کنترل مالی
experimental control کنترل ازمایشی
exchange control کنترل ارزی
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
electric control کنترل الکتریکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic control فرمان الکترونیکی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
geodetic control نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
erosion control جلوگیری از فرسایش
error control کنترل خطا
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
net control ایستگاه کنترل شبکه
traffic control کنترل ترافیک
control box جعبهکنترل
control deck کنترلعرشه
control keys کلیدهایکنترل
control knob دکمههایکنترل
control knobs دکمهکنترل
control pad صفحهکنترل
control room اتاقکنترل
control stand جایگاهکنترل
control valve دریچهیکنترل
detachable control کنترلقابلتفکیک
fan control تنظیممقدارخنکی
foot control کنترل پایی
fuel control کنترلسوخت
control bar میلهکنترل
colour control کنترلرنگ
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
trigger control تنظیم با ماشه
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
visual control کنترل دید
voltage control کنترل ولتاژ
volume control پیچ صدا
volume control کنترل شدت صوت
wage control کنترل دستمزد
control towers برج مراقبت
control towers برج کنترل
centring control دکمهکنترلصفحه
climate control کنترلدما
gain control کنترلصدا
heat control کنترلگرما
height control تنظیماتفاع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com