English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
equitable estate عین مرهونه
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
Other Matches
equitable منصف
equitable متساوی
equitable mortgage بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
equitable mortgage از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
equitable mortgage در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
equitable mortgage رهن خود به خود
equitable mortgage رهن قهری
his equitable savings and loan building [پس انداز عادلانه و ساختمان وام
estate دارائی
one third of estate ثلث
estate ماترک
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
estate at will اجاره مشروط
estate وضعیت
third estate عوام
one third of estate ثلث ترکه
estate دارائی فردمتوفی
estate ملک
estate املاک
estate دارایی
estate دسته طبقه
estate حالت
fourth estate مطبوعات عمومی
estate tax مالیات مستغلات
estate tax مالیات بر املاک
estate of a deceased ماترک
estate of a deceased ترکه
estate in reversion هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in reversion هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in remainder تملک معلق
life estate حق عمری
trading estate ملکتجاری
industrial estate محوطهصنعتی
estate cars اتومبیل استیشن
one thrid of the estate ثلث ترکه
partition of an estate افراز ملک
separate estate اموال شخصی زن
life estate عمری
fourth estate رکن چهارم مشروطیت
fourth estate نشریات ملی
winding up an estate تقسیم مال بین غرماء
housing estate محوطهی خانه سازی
estate agent فروشندهزمینوملک
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate in dower میراث قانونی زوجه
estate in common مالکیت مشاع
real estate مستغل
real estate املاک و مستغلات
real estate مال غیرمنقول
real estate ملک
real estate خرید زمین
real estate معاملات زمین
real estate مستغلات
real estate زمین
real estate املاک و ساختمان
administration of estate اداره ترکه
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
estate for years حق رقبی
estate for life حق عمری
estate duty مالیات ارث
distribution of the estate تقسیم ترکه
estate duty مالیات بر ارث
estate by curtesy در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy میراث قانونی زوج
to let something [British E] [Real Estate] اجاره دادن چیزی
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
real estate tax مالیات بر مستغلات
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
real estate broker واسطه املاک
original and derivative estate مال اصلی و مال فرعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com