English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
estate cars اتومبیل استیشن
Other Matches
Give me those old cars any day . I miss those old cars . قربان آن اتو مبیل های قدیمی
cars زره پوش
cars واگن راه اهن
cars اتومبیل
cars واگن
cars اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
cars اطاق اسانسور
cars ارابه
cars ارابه جنگی
freight cars واگن باری
sleeping cars واگن تختخواب دار راه اهن
stock-cars قدرت و دوام
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
motor cars اتوموبیل
motor cars گردونه خودرو
sports cars اتومبیل شکاری
sports cars اتومبیل کورسی
New and used cars are sold here . انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
Several cars collided. چندین اتوموبیل بهم خوردند
dining cars واگن رستوران قطار
prowl cars رجوع شود به car patrol
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
patrol cars اتومبیل گشتی
cable cars تراموای برقی
The two cars had a head –on collision. دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
one third of estate ثلث ترکه
one third of estate ثلث
third estate عوام
estate at will اجاره مشروط
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
estate دارایی
estate ملک
estate املاک
estate دسته طبقه
estate حالت
estate وضعیت
estate ماترک
estate دارائی فردمتوفی
estate دارائی
fourth estate نشریات ملی
estate tax مالیات مستغلات
estate tax مالیات بر املاک
fourth estate مطبوعات عمومی
estate of a deceased ماترک
estate of a deceased ترکه
estate in reversion هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in reversion هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
fourth estate رکن چهارم مشروطیت
life estate عمری
industrial estate محوطهصنعتی
winding up an estate تقسیم مال بین غرماء
separate estate اموال شخصی زن
partition of an estate افراز ملک
housing estate محوطهی خانه سازی
one thrid of the estate ثلث ترکه
estate agent فروشندهزمینوملک
trading estate ملکتجاری
life estate حق عمری
estate in remainder تملک معلق
real estate ملک
distribution of the estate تقسیم ترکه
real estate زمین
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
administration of estate اداره ترکه
real estate املاک و مستغلات
real estate مال غیرمنقول
real estate خرید زمین
real estate معاملات زمین
real estate مستغلات
real estate املاک و ساختمان
real estate مستغل
equitable estate عین مرهونه
estate for life حق عمری
estate for years حق رقبی
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common مالکیت مشاع
estate in dower میراث قانونی زوجه
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate duty مالیات ارث
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
estate duty مالیات بر ارث
estate by curtesy در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy میراث قانونی زوج
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
original and derivative estate مال اصلی و مال فرعی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
real estate broker واسطه املاک
real estate tax مالیات بر مستغلات
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
to let something [British E] [Real Estate] اجاره دادن چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com