English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (1 milliseconds)
English Persian
exact copy رونوشت عین
Other Matches
exact صحیح عین
exact بزورگرفتن
exact تحمیل کردن بر درست
exact دقیق
exact اقتضاکردن
exact عین به زور مطالبه کردن
exact کامل
exact صحیح
exact درست
exact عینا
exact بزور مطالبه کردن
exact <adj.> شایسته
exact <adj.> درست
exact <adj.> صحیح
exact <adj.> مناسب
It is exact to hair. مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
exact location محل دقیق
exact location تعیین کردن محل دقیق نقاط
exact sciences علوم دقیقه
exact solution حل دقیق
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
copy رونوشت
copy استنساخ کردن
copy رونویس کردن
copy سواد
copy بدل سازی کردن
copy کپیه
copy پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy نگهبان مخابراتی
copy کپیه کردن رونویسی کردن
copy جلد
copy نسخه برداری
copy نسخه
copy تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy کپی برداری
copy نمونه ساختن
copy دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy نمونه
copy کپی
tape copy پیام نوار شده
tape copy پیام ضبط شده روی نوارضبط
straightforward copy کپیه عین اصل
copy for private use نسخه برای استفاده شخصی
pirate copy نسخه غیر قانونی چاپ شده
pirate copy نسخه سرقت شده
true copy رونوشت مطابق با اصل
soft copy نسخه غیر چاپی
soft copy نسخه غیر ملموس
presentation copy نسخه قدیمی
office copy رونوشت مصدق
copy quantity مقدارکپی
be a carbon copy <idiom> دقیقا مثل دیگری بودن
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
examined copy نسخه بررسی شده
The painting is only a copy. این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
cheap copy بدل قلابی
She is a bit too copy . خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
make a copy of رونوشت برداشتن
make a copy of سواد برداشت
fair copy نسخه درست
copy holder گیره کاغذ
copy fitting مطابقت کپی
copy editing ویرایش کپی
copy book دفتر کپیه
cetified copy سواد مصدق
cetified copy رونوشت مصدق
certified copy رونوشت مصدق
certified copy سواد مصدق
backup copy کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
backup copy نسخه پشتیبان
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
attested copy رو نوشت مصدق
abdominos'copy شکم بینی
carbon copy رونوشت
carbon copy ورق کاربن
carbon copy رونوشت کاربنی
copy machining الگوتراشی
copy milling الگوتراشی
foul copy مسوده
foul copy چرک نویس
carbon copy کپی نسخه غیراصل
dead copy اخبارچیده شده
copy protection محافظت از کپی
hard copy نسخه چاپی
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
copy protection جلوگیری از اعمال کپی
copy protection حفافت دربرابر کپی
copy plot تکثیر از روی نسخه اصلی
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy protect یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
dead copy اخبارکهنه
rough or foul copy چرک نویس
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
press copy book دفتر کپیه
fair or clean copy پاکنویس
blind carbon copy در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
copy letter book دفتر کپیه
copy output mode روکشخروجیکپی
He's a carbon copy of his father. کپی پدرش است.
live copy paste کپی الصاق مستقیم
camera ready copy کپی اماده تکثیر
blind copy receipt در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com