English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
expert support system سیستم خبره
Other Matches
expert system سیستم خبره
expert system سیستم هوشمند
life-support system وسیلهکمکیزندگی
life support system سیستممحافظزندگی
decision support system سیستم پشتیبانی تصمیم
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
expert شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert اهل خبره
expert کارشناس
expert متخصص
expert خبره
expert ویژه گر
expert ویژه کار
expert متخصص کارشناس
expert تیرانداز ممتاز
expert ماهر
expert badge نشان تیرانداز ممتاز
expert gunner توپچی ماهر
expert knowledge تخصص
expert gunner تیرانداز ماهرتوپخانه
an expert accountant حسابدار متخصص
expert witness شاهد خبره
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
he posed as an expert خود را کارشناس وانمودکردن
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
l support نگهداشتن بصورت زاویه
support r پشتیبان
self support اتکاء بخود تکفل مخارج خود
self support حمایت از خود
support پشتگرمی
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
self support استقلال مالی
in support of در پشتیبانی از
in support of در پشتیبانی
support r نگهدار
support r حامی
right of support حرمت ملک
support پشتیبانی
support پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
support نگهداری کردن
support نگهدارنده
support متکفل بودن
support تکیه گاه تصدیق کردن
support پشتیبان
support مقر
support حمایت
support پشتیبانی کردن
support تکیه گاه
support حمایت کردن
support تایید کردن
support تحمل کردن
support نگاهداری
support تقویت تایید
support کمک
support پشتیبان زیر برد زیر بری
support حق مالکیت
support تکیه گاه پایه
support تقویت
support تایید کردن نگهداری
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
support تکفل کردن
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
support پایه
support کمک کردن یا کمک به اجرا
card support حافظورق
flex support حافظسیمروکشدار
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
forearm support شونهگیر
support command فرماندهی پشتیبانی
electrode support پایه الکترد
supply support پشتیبانی اماد
lateral support تکیه گاه کناری
intraservice support پشتیبانیهای قسمتها ازهمدیگر
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
support conditions شرایط تکیه گاهی
filament support محافظافروز
lateral support تکیه گاه جانبی
restraining support تکیه گاه گیردار
service support پشتیبانی خدمات
solid support تکیه گاه جامد
bearing support تکیه گاه متحمل بار
supply support پشتیبانی تدارکات
simple support تکیه گاه ساده
support a family متکفل مخارج خانوادهای بودن
support bearing تکیه گاه
adjustable support پایه متحرک
emotional support حمایت عاطفی
barrier support نگهدارندهمانع
basket support پشتیبانسبد
movable support تکیه گاه متحرک
movable support تکیه گاه قابل انتقال
support brigade تیپ پشتیبانی
support clamp تیر یک طرف گیردار
support command یکان پشتیبانی
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
price support حمایت قیمتی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
direct support پشتیبانی مستقیم
direct support کمک مستقیم
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
point of support تکیه گاه
point of support نقطه اتکا
fire support پشتیبانی اتش
general support یکان پشتیبانی عمومی
general support پشتیبانی عمومی
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed support بردگاه گیردار
direct support تکیه گاه بی واسطه
free support تکیه گاه ازاد
price support حمایت قیمت
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
price support تایید قیمت
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
general support ماموریت عمل کلی
combat support پشتیبانی رزمی
hinged support تکیه گاه مفصلی
swan support بالانس قو
support pression فشار تکیه گاه
support point نقطه امن
support movement تغییر مکان تکیه گاه
indirect support تکیه گاه بی واسطه
support library کتابخانه پشتیبان
to give support to نگاه داشتن
cable support بست کابل
to give support to نگاهداری کردن
to give support to تحمل کردن
naval support پشتیبانی دریایی
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
support roller رینگ وطوقه دوار
support roller تکیه گاه
support roller بلبرینگ
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
close support پشتیبانی نزدیک
support programs برنامههای پشتیبانی
support program برنامه پشتیبانی
technical support پشتیبانی فنی
support price قیمت حمایتی
to give support to تاب اوردن
support structure ساختارپشتیانیکننده
arbor support یاطاقان بیرونی
sphere support حافظگوی
air support پشتیبانی هوایی
afloat support پشتیبانی
maintenance support پشتیبانی نگهداری
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
support bracket قلابمحافظ
support leg پایهکمکی
income support پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
to demonstrate in support of something بطرفداری از چیزی تظاهرات کردن
ankle support مچ بند
rackboard support پشتیبانمکانبر
net support پشتیبانتور
paper support پشتیبان
paper support ورقه
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
area support پشتیبانی منطقه
tactical support پشتیبانی رزمی
logistic support پشتیبانی لجستیکی
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
deep air support قرق هوایی دور
close air support پشتیبانی هوایی نزدیک
support [nourish, feed] خوراک دادن
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
support [nourish, feed] تغذیه کردن
fire support station نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
fire support group ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fire support element عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
fire support coordinator تطبیق دهنده اتشها
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
general support reinforcing یکان عمل کلی تقویتی
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
fire support coordination تطبیق اتش
he was dependent on me fop support تحت تکفل من بود
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
deep air support پشتیبانی هوایی دور
support [nourish, feed] غذا دادن
support leg crank محورپایهکمکی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com