Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
explicit reference
خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
Other Matches
explicit
روشن
explicit
<adj.>
واضح
explicit
<adj.>
آشکار
explicit
اشکار
explicit
ساده
explicit
اشکار صاف
explicit
واضح
explicit
<adj.>
روشن
explicit
صریح
explicit rent
اجاره بها
explicit rent
اجاره داری کردن
explicit cost
هزینه اشکار
explicit behavior
رفتار اشکار
explicit address
آدرس صریح
explicit address
نشانی صریح
explicit address
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
self reference
خود ارجاع
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
with reference to
عطف به
with reference to
با اشاره به
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
reference
معرفی
reference
توصیه
in reference to
با اشاره به
reference
سفارش
reference
ارجاع
reference
مرجع
reference
استفتاء کردن
reference
ارجاع امر به داوری
reference
سوابق
reference
معرف
reference
توصیه
reference
مدارک
reference
مراجعه و رجوع کردن
reference
ماخذ
reference
منبع
reference
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference
عطف
reference
کتاب بس خوان بازگشت
reference
مراجعه رجوع
reference
اشاره
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference
راده
reference
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference
اندیسی که ارجاعی به متن است
reference
دستیابی به محلی در حافظه
reference
بازگشت مرجع
reference
لیست موضوعات مرتب شده
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference sheet
برگ راهنما
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference sheet
برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference language
زبان مرجع
reference junction
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference point
نقطه مبنا
reference phase
فاز مبنا
reference group
گروه مرجع
reference piece
توپ مبنا
reference pilot
نمونه مرجع
reference line
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
letter of reference
توصیه نامه
letter of reference
معرفی نامه
reference
[testimonial]
گواهی
reference
[testimonial]
مدرک
reference book
کتابمرجع
point of reference
آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
with reference to letter no
با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
sortie reference
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
sortie reference
شماره پرواز
reference time
زمان مرجع
reference signal
سیگنال مرجع
cross reference
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
backward reference
ارجاع به عقب
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
call by reference
فراخوانی با ارجاع
cell reference
ارجاع سل
circular reference
ارجاع چرخشی
delusion of reference
هذیان بخود بستن
external reference
مرجع خارجی
external reference
ارجاع خارجی
forward reference
ارجاع به جلو
cross reference
مراجعه متقابل
frames of reference
چهارچوب داوری
cross reference
سیستم مختصات
cross reference
شبکه چهارخانه
cross reference
ارجاع متقابل
cross-reference
مراجعه متقابل
cross-reference
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference
سیستم مختصات
cross-reference
شبکه چهارخانه
cross-reference
ارجاع متقابل
frame of reference
چهارچوب داوری
geographic reference
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
global reference
ارجاع سراسری
reference address
نشانی مرجع
reference axes
محورهای مرجع
reference cell
پیل مبنا
reference cell
پیل مرجع
punctuation for reference
زیر واژه
reference datum
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference datum
سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference edge
لبه مرجع
reference electrode
الکترود مبنا
reference electrode
الکترود مرجع
reference frame
دستگاه مقایسهای
print reference
شماره سری عکس هوایی
print reference
شماره عکس هوایی
ideas if reference
افکار عطفی
implicit reference
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
map reference
فهرست شناسایی نقشه
lay reference number
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
relative cell reference
ارجاع سل رابطهای
cross reference table
جدول ارجاع متقابل
cross reference generator
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
cross reference generator
بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
reference count technique
تکنیک شمارش ارجاعات
absolute cell reference
رجوع مطلق سل
open system interconnection reference
مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com