Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
external magnetic circuit
مدار مغناطیسی خارجی
Other Matches
external circuit
مدار خارجی
magnetic circuit
مدار مغناطیسی
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
air magnetic circuit
مدار هوایی مغناطیس
integrate magnetic circuit
مدار مغناطیسی مجتمع
divided magnetic circuit
مدار مغناطیسی چند شاخه
magnetic blow out circuit breaker
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
external
صوری
external
خارجی
external
بیرونی
external
سطح فواهر
external
فاهر
external
بیرون
external
خارج
external
1-سخت افزار
external
برونی
external
فاهری پدیدار
external
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external
ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external
مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external
خارج یک برنامه یا وسیله
external validity
اعتبار برونی
external reference
ارجاع خارجی
external ear
گوشبیرونی
external sort
جورکردن خارجی
external storage
انباره خارجی
external storage
حافظه خارجی
external storage
ثبات خارجی کامپیوتر
external store
انباره خارجی
external symbol
علامت خارجی
external table
جدول برونی
external transaction
معاملات خارجی
external variable
متغیر خارجی
external operation
عملیات خارجی
external sort
مرتب سازی خارجی
external sort
جور کردن خارجی
external sense
حس برونی
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external reperence
ارجاع خارجی
external socket
پریز بیرونی
external oblique
ماهیچهمورببیرونی
external nose
نمایبیرونیبینی
external gills
دستگاهتنفسبیرونی
external reward
پاداش برونی
external security
امنیت خارجی
balance of external
liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external reference
مرجع خارجی
external force
نیروی خارجی
external cost
هزینه خارجی
external delay
تاخیر خارجی
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external docuhentation
مستندات خارجی
external economies
صرفه جوئیهای خارجی
external force
نیروی بیرونی
external function
تابع برونی
external gear
تاج دندانه خارجی
external indicator
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external inhibition
بازداری برونی
external interrupt
وقفه خارجی
external label
برچسب خارجی
external load
بار خارجی
external memory
حافظه خارجی
external menory
حافظه خارجی
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
external control
کنترل خارجی
external command
فرمان خارجی
external command
فرمان برونی
external ophthalmia
اماس برونی تخم چشم
external phase
فاز برونی
external pressure
فشار خارجی
external operation
عملیات خارج از مملکت
external armature
ارمیچر خارجی
external pressure
فشار برونی
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
external benefits
فواید خارجی
external combustion
احتراق خارجی
external thread
دنده خارجی
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external hard disk
دیسک سخت برونی
external auditory meatus
گذرگاه برونی گوش
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external data file
فایل اطلاعات خروجی
external fuel tank
مخزنسوختبیرونی
external jugular vein
شاهرگگردنبیرونی
external saphenous vein
سیاهرگ یا ورید مابض
external good order
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
error due to external influence
خطای محیطی
[ریاضی]
external tooth lock washer
قفلواشوندهدندانهای
not circuit
مدار نقض
or circuit
مدار OR
not circuit
مدار نفی
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
مدار جریان
circuit
اتصال الکتریکی
circuit
دایره
circuit
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuit
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
حوزه قضائی
circuit
حوزه صلاحیت دادگاه
circuit
پیست اسبدوانی
circuit
احاطه کردن
circuit
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit
اتحادیه کنفرانس
circuit
مدار
circuit
جریان حوزه
circuit
گردش
circuit
دوره
circuit
مسیر
circuit
پیست اتومبیلرانی
circuit
جریان الکتریکی
circuit
مسیر گردش
ground circuit
مدار زمینی
grid circuit
مدار شبکه
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
gating circuit
مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
four wire circuit
مدار چهارسیمه
four wire circuit
مدار چهار سیمه
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
firing circuit
مدار اتش
filter circuit
مدار صافی
filed circuit
مدار میدان
filament circuit
مدار فیلامان
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
hybrid circuit
نوعی واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آنالوگ
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
inductive circuit
مدار القائی
induction circuit
مدار القاء کننده
induction circuit
مدار القایی
incomplete circuit
مدار باز
in circuit emulator
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
impluse circuit
مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
impluse circuit
مدار جریان ضربهای
ignition circuit
مدار سیستم جرقه زنی
ignition circuit
مدار احتراق
inductive circuit
مدار اندوکتیو
filament circuit
مدار افروزه
feedback circuit
مدار پس خورد
two wire circuit
مدار دو سیمه
two wire circuit
مدار دوسیمه
voltaic circuit
مدار ولتایی
hybrid circuit
ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
working circuit
مدار جریان کار
circuit vent
مدارشکن
drainage circuit
چرخهفاضلاب
ventilating circuit
چرخهتهویه
electrical circuit
مدار الکتریکی
[فیزیک]
[مهندسی]
simple circuit
مدار توان
two phase circuit
مدار دو فازه
two state circuit
مدار دو حالتی
tuned circuit
مدار میزان شده
tank circuit
مدار مخزنی
tap circuit
مدار وسط
telephone circuit
مدار تلفن
telephone circuit
خط تلفن
three phase circuit
سه فاز
three phase circuit
مدار سه فاز
track circuit
مدار خط
trigger circuit
مدار رها ساز
trunk circuit
شاه مدار
trunk circuit
معبر مشترک
welding circuit
مدار جوشکاری
storage circuit
مدار ذخیره
phantom circuit
مدار چهار سیمی
phantom circuit
مدار فانتوم
phantom circuit
مدار دو خطه تلفنی
polyphase circuit
مدار چندفاز
power circuit
مدار توان
six phase circuit
مدار شش فاز
primary circuit
مدار ورودی
printed circuit
مدار چاپی
speaking circuit
مدار تلفن
parallel circuit
مدار موازی
star circuit
مدار ستارهای
open circuit
مدار باز
open circuit
اتصال باز
squelch circuit
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
oscillating circuit
مدار نوسان
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
parallel circuit
مدار شنتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com