Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (9 milliseconds)
English
Persian
external socket
پریز بیرونی
Other Matches
socket
[wall socket]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
socket
[wall socket]
پریز دیواری
socket
[wall socket]
پریز روی دیوار
socket
کاسه بندگاه
socket
گوده
socket
پایه
socket
سوکت
socket
مفصل
socket
موف
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
socket
[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
socket
دو راهی لوله
socket
[سرپیچ خانه]
socket
پریز برق
socket
محل اتصال برق
socket
حفره
socket
جا
socket
خانه
socket
کاسه
socket
گوده حدقه
socket
پریز
socket
بوشن
socket
جای شمع
socket
کاسه چشم
socket
[در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
socket
کام
[سقف دهان]
socket
[محل اتصال کابل]
socket
سرپیچ
socket
مادگی
socket
بست لوله
timer socket
[پریز زمان سنج]
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
The socket is broken.
پریز برق شکسته است.
earth socket
پریز زمین
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
bulb socket
سرپیچ لامپ
three-pin socket
[سرپیچ سه سر]
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
plug socket
پریز
plug and socket
دوشاخه و پریز
lamp socket
سرپیچ
input socket
ساکت ورودی
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
fuse socket
پایه فیوز
fuse socket
سوکت فیوز
socket coupler
پریز اتصال
socket pipe
لوله مفصلی
socket putty
[بطانه دو راهی لوله]
power socket
پریز برق
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
charging socket
حفره جا شارژر
wall socket
پریز روی دیوار
wall socket
پریز دیواری
wafer socket
[پریز صفحه ای]
utensil socket
[پریز دستگاه برقی]
spade socket
[سوکت بیلی شکل]
flush socket
[پریز زیر کار]
eye socket
کاسه چشم
eye socket
[خانه چشم]
angle socket
سرپیچ عمودی
socket box
جعبه پریز
bell socket
تبدیلی
external
فاهر
external
صوری
external
فاهری پدیدار
external
بیرون
external
خارج
external
سطح فواهر
external
بیرونی
external
خارجی
external
برونی
external
مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external
ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external
خارج یک برنامه یا وسیله
external
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
1-سخت افزار
external
فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
numeric coprossor socket
[پریز کمک پردازنده عددی]
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
keyless lamp socket
[سرپیچ بی کلید]
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
spigot and socket joint
اتصال مفصلی
external variable
متغیر خارجی
external validity
اعتبار برونی
external nose
نمایبیرونیبینی
external gills
دستگاهتنفسبیرونی
external ear
گوشبیرونی
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external oblique
ماهیچهمورببیرونی
external transaction
معاملات خارجی
balance of external
liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external force
نیروی بیرونی
external force
نیروی خارجی
external function
تابع برونی
external gear
تاج دندانه خارجی
external indicator
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external inhibition
بازداری برونی
external interrupt
وقفه خارجی
external label
برچسب خارجی
external load
بار خارجی
external memory
حافظه خارجی
external economies
صرفه جوئیهای خارجی
external docuhentation
مستندات خارجی
external storage
حافظه خارجی
external armature
ارمیچر خارجی
external benefits
فواید خارجی
external circuit
مدار خارجی
external combustion
احتراق خارجی
external command
فرمان برونی
external command
فرمان خارجی
external control
کنترل خارجی
external cost
هزینه خارجی
external delay
تاخیر خارجی
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external menory
حافظه خارجی
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
external thread
دنده خارجی
external reward
پاداش برونی
external security
امنیت خارجی
external sense
حس برونی
external sort
جور کردن خارجی
external sort
مرتب سازی خارجی
external sort
جورکردن خارجی
external storage
انباره خارجی
external storage
ثبات خارجی کامپیوتر
external store
انباره خارجی
external symbol
علامت خارجی
external table
جدول برونی
external reperence
ارجاع خارجی
external reference
ارجاع خارجی
external reference
مرجع خارجی
external ophthalmia
اماس برونی تخم چشم
external phase
فاز برونی
external operation
عملیات خارج از مملکت
external pressure
فشار خارجی
external pressure
فشار برونی
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
external operation
عملیات خارجی
point
[wall socket]
[British]
پریز روی دیوار
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
external fuel tank
مخزنسوختبیرونی
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
external auditory meatus
گذرگاه برونی گوش
sum of all external forces
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external jugular vein
شاهرگگردنبیرونی
external good order
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external saphenous vein
سیاهرگ یا ورید مابض
external hard disk
دیسک سخت برونی
external data file
فایل اطلاعات خروجی
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external magnetic circuit
مدار مغناطیسی خارجی
external tooth lock washer
قفلواشوندهدندانهای
error due to external influence
خطای محیطی
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com