Dictiornary-Farsi | extra cost | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
extra cost	هزینه اضافی


Other Matches

extra <adj.>	اضافه
extra-	خارجی
extra-	بسیار خیلی
extra-	علاوه
extra-	اضافه
extra-	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-	موضوعی که زیادی است
extra-	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra <adj.>	ویژه
extra <adj.>	خاص
extra <adj.>	علاوه
extra-	یدکی
extra-	بزرگ
extra	زائد
extra	بزرگ
extra	زیادی
extra	یدکی
extra	خارجی
extra	بسیار خیلی
extra	علاوه
extra	اضافه
extra	فوق العاده اضافی
extra	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra	موضوعی که زیادی است
extra	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-	زیادی
extra-	فوق العاده اضافی
extra-	زائد
extra regular	خارج ازقاعده
extra regular	بیقاعده
We have two books extra.	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra professional	خارج حرفهای
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra tuition	تدریس خصوصی
extra expenses	هزینه های اضافی
extra expenses	هزینه نهایی
extra-mural	ویژهی دانشجویان پاره وقت
extra-mural	فرا دیواری
extra cosmical	بیرون ازگیتی
extra essential	غیرضروری
extra terrestrial	زمین
extra terrestrial	بیرون از
extra spectral	خارج طیفی
extra special	مخصوص
extra special	ویژه
extra special	فوق العاده
extra-curricular	فوق برنامه
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
extra-marital	خارج از زناشویی
extra-mural	فرادانشگاهی
extra-mural	میان دانشگاهی
extra-mural	فرا شهری
extra-mural	فرا -
extra professional	بیرون ازپیشه یاحرفه
extra essential	غیراصلی
extra period	وقت اضافی
extra official	بیرون ازوفایف اداری
extra official	غیر رسمی
extra legal	غیرقانونی
extra atmospheric	متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra charge	هزینه فوق العاده
extra cosmical	خارج ازعالم
extra cover	بازیگر بل گیر
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cranial	بیرون ازجمجمه
extra current	جریان اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra scientific	ماورای علم
extra equipment	متعلقات ویژه
extra cranial	ازجمجمه بیرون
extra-curricular	زنا
to go the extra mile for someone <idiom>	[برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
extra bed	تخت خواب اضافه
extra physical	بیرون ازقواعدطبیعی
extra premium	پاداش اضافی
extra time	وقت اضافی
extra good time	معافی مشروط از زندان
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
natives Olivenöl extra	روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
extra good time	وقت معافیت از زندان
Could you put an extra bed in the room?	آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه
overall cost	هزینه کل
cost in use	هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
least cost	حداقل هزینه
cost plus	براساس قیمت تجارتی
cost plus	بعلاوه سود معینی
cost plus	هزینه باضافه حق الزحمه
cost plus	اضافه بر بهای تمام شده
first cost	هزینه اولیه
cost	ارزش
cost	قیمت گذاری کردن
cost	هزینه بهاگذاری کردن
cost	ارزیدن تمام شدن
at any cost	بهر قیمت
to one's cost	به ضرر یا زیان خود شخص
to ones cost	به ضرر یا زیان خود شخص
cost	هزینه
cost	ارزیدن هزینه
cost	خرج
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
cost	بها
cost	قیمت
free of cost	مجانی
incremental cost	هزینه نهائی
increasing cost	هزینههای صعودی
increasing cost	هزینههای فزاینده
historical cost	قیمت متعادل
inseparable cost	هزینه غیر قابل تفکیک
free of cost	مفت
incremental cost	هزینه اضافی
historical cost	قیمت بازار
incremental cost	هزینه نهایی
indirect cost	هزینه غیر مستقیم
indirect cost	هزینه غیرمستقیم
initial cost	هزینه اولیه
fluxway cost	هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
fixed cost	هزینه ثابت و معین
user cost	هزینه استفاده
inseparable cost	حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
security for cost	تامین هزینه دادرسی
incremental cost	هزینه نهایی
incremental cost	هزینه های اضافی
How much does an ad per line cost?	هر خط یک آگهی چقدراست؟
At the price of. At the cost of .	به قیمت
cost-effective	هزینه کاه
cost-effective	کارآمد هزینه
cost-effective	مقرون به صرفه
cost-effective	سودآور
variable cost	هزینه متغیر
value cost contract	پیمان بستن با قیمتهای پایه
factor cost	هزینه عامل تولید
factor cost	قیمت تمام شده عامل تولید
prime cost	ارزش اولیه
social cost	هزینه اجتماعی
probability cost	بهای احتمالی
private cost	هزینه خصوصی
specific cost	هزینه ویژه
prime cost	هزینه متغیر
prime cost	هزینه پایه
prime cost	قیمت تمام شده محصول
packaging cost	هزینه بسته بندی
sunk cost	هزینههای اضافی
opportunity cost	هزینههای کالای تولیدی
opportunity cost	هزینه فرصت
opportunity cost	هزینه فرصت از دست رفته
production cost	هزینه تولید
production cost	ارزش ساخت
specific cost	هزینه مستقیم
response cost	جریمه
research cost	هزینه تحقیق
reproduction cost	هزینه تجدید تولید
replacement cost	هزینه جایگزین کردن چیزی
replacement cost	هزینه تعویض
replacement cost	هزینه جایگزینی
reorder cost	هزینه سفارش مجدد
public cost	هزینه عمومی
program cost	مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program cost	هزینه برنامه
sunk cost	هزینه حاشیهای
manufacture cost	ارزش ساخت
maintenance cost	ارزش نگهداری
maintenance cost	هزینه نگهداری
living cost	هزینه زندگی
least cost design	بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
least cost combination	ترکیب حداقل هزینه
total cost	هزینه کل
unit cost	هزینه واحد
unit cost	هزینه هر واحداز کالا
labor cost	هزینه کار
investment cost	هزینه سرمایه گذاری
manufacturing cost	هزینه ساخت
operating cost	مخارج عملیاتی
operating cost	هزینه بهره برداری
operating cost	هزینه عملیاتی
noncontrollable cost	هزینه غیر قابل کنترل
nominal cost	هزینه اسمی
marketing cost	هزینه بازاریابی
marginal cost	هزینه نهائی
margin cost	مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
margin cost	هزینه جنبی
manufacturing cost	هزینه تولید
user cost	هزینه استعمال
cost of construction	بهای ساختمان
cost center	مرکز هزینه زا
cost category	هزینههای انجام شده
cost category	بخش هزینه
cost category	اقلام هزینهای
cost calculation	براورد هزینه
cost bearer	باارزش
cost and frieght	سی اند اف
cost and frieght	قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
cost and freight	قیمت و بهای حمل و نقل
cost analysis	تجزیه و تحلیل قیمت
cost analysis	تجزیه و تحلیل هزینه
cost analysis	تجزیه و تحلیل قیمت اجناس
cost analysis	تجزیه تحلیل هزینههای کار

extra cost

هزینه اضافی