English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English Persian
failed fuel canning قوطیکردنسوختمصرفشده
Other Matches
canned failed fuel لولهسوختزائد
failed fuel bay صفحهسوختمصرفشده
canning : قادربودن
canning قوطی
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning مستراح صحرایی
canning قوطی حلبی
canning اخراج کردن
canning زندان کردن
canning درقوطی ریختن
canning قوطی قوطی کنسرو
canning : حلبی
canning فرف
canning امکان داشتن
canning قدرت داشتن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed رد شدن قصور ورزیدن
failed عقیم ماندن ورشکستن
failed وا ماندن
failed درماندن
failed مردود شدن
failed عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
failed رد شدن
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed شکست خوردن
failed قصور کردن
failed ورشکست شدن
fan failed چتری
The campaign was considered to have failed. مبارزه [انتخاباتی] شکست خورده بحساب آورده شد.
I couldnt (failed to) get that long- cherished wish. داغش به دلم ماند
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
No less than half the students failed the test. کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
fuel تحریک کردن تجدید نیرو کردن
bi fuel موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
bi fuel کار کند
fuel غذا
fuel اغذیه
fuel سوخت دادن
fuel تقویت سوخت گیری کردن
fuel سوخت
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel سوخت ماده قابل اشتعال
fuel سوخت گیری کردن
fuel سوخت موتور
fuel بنزین
power fuel سوخت
peptized fuel سوخت تغلیظ شده
liquid fuel سوخت مایع
hypergolic fuel سوخت خیلی حساس به اشتعال
hypergolic fuel سوخت فوق حساس
gas fuel سوخت گازی
fuel tap شیر سوخت
fuel tank باک
fuel tank مخزن سوخت
fuel pump پمپ سوخت
fuel pump پمپ بنزین
raw fuel سوخت خام
rocket fuel سوخت راکت
rocket fuel سوخت موشک
fuel rod میلهسوخت
fuel pellet ساچمهسوخت
fuel lines خطوطسوخت
fuel injector انژکتورسوخت
fuel gauge نمایشبنزین
fuel control کنترلسوخت
fuel bundle متمرکزکنندهسوخت
type of fuel نوعسوخت
unusable fuel سوخت غیرقابل استفاده
thickened fuel سوخت تغلیظ شده
thickened fuel سوخت جامد
jet fuel سوختجت
fuel oil مازوت
solid fuel سوخت جامد
fuel filter صافی سوخت
fuel engineering مهندسی سوخت
fuel endurance میزان تکافوی سوخت
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
fuel economy اقتصاد سوخت
fuel consumption مصرف سوخت
fuel cell پیل سوختی
domestic fuel سوخت خانگی
chemical fuel سوخت شیمیایی
bunker fuel سوخت یا گازوییلی که به مصرف خود کشتی می رسد
fuel storage انبار سوخت
aviation fuel سوخت هواپیما
fossil fuel سوخت سنگوارهای
fuel filter صافی بنزین
fuel gas گاز
fuel meter سوخت سنج
fuel manifold چندراهی سوخت
fuel oil نفت کوره
fuel oil نفت سیاه
fuel injection سوخت رسانی
fuel gas سوخت گازی
fuel grade درجه سوخت
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
fuel: natural uranium سوختاورانیمطبیعی
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
fuel tank flap درباکبنزین
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
fuel: enriched uranium سوختاورانیم
fuel supply line لوله سوخت رسانی
new fuel storage room اتاقذخیرهسوختجدید
flexible fuel tubing لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
to add fuel to fire نمک بر زخم پاشیدن
to add fuel to fire آتش را دامن زدن
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
air/fuel mixture مخلوطهواوسوخت
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
fuel control unit واحد کنترل سوخت
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
external fuel tank مخزنسوختبیرونی
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
fuel air pump بوستر سوخت
fuel handling sequence سکونساستعمالسوخت
brake specific fuel consumption مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
bladder type fuel call باک لاستیکی
To add fuel to (fan) the flames. آتش را دامن زدن
bladder type fuel cell باک لاستیکی
spent fuel storage bay صفحهذخیرهسوختمصرفشده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
low fuel warning light چراغهشدارکمبودبنزین
diesel fuel oil filter صافی سوخت موتور دیزل
fuel air mixture ratio نسبت مخلوط سوخت و هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com