Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
fate of goods
وضعیت کالا
Other Matches
fate
سرنوشت
fate
وضعیت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
fate
قضاوقدر نصیبب وقسمت
fate
تقدیر
advice of fate
اعلام وضعیت
irony of fate
نابهنگام
No use striving against fate.
<proverb>
با قضا و قدر نمى توان جنگید .
irony of fate
پیشامد
But fate decreed otherwise.
اما قسمت چنین بود .
irony of fate
پیشامدی که بخودی بخودناگوار نیست ولی نابهنگام است
his fate is sealed
سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
common fate
سرنوشت مشترک
seal one's fate
سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
seal one's fate
کار کسی راساختن
fate of a collection
وضعیت طلب
Fate had so decreed . I t was so destined .
قسمت چنین بود
law of common fate
قانون سرنوشت مشترک
get the goods on someone
<idiom>
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
available goods
کالاهای موجود
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
goods
کالاها
goods
کالا
goods
اجناس
goods
جنس
goods
امتعه
investment goods
کالاهای سرمایهای
inwards goods
کالاهای وارداتی
producer goods
کالاهای سرمایهای
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
producer goods
کالاهای تولیدی
piece goods
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods
کالاهای مولد
producer's goods
مواد تولیدی
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
prohibited goods
کالاهای منع شده
intermediate goods
کالاهای واسطه
intermediate goods
کالاهای واسطهای
perishable goods
perishables
proprietary goods
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods
اشیاء ممنوع
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
knit goods
کالای کش بافت
household goods
her by girl married anewly to given parents جهیزیه
goods and services
کالاها و خدمات
lien on goods
حق حبس کالا
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
merit goods
کالاهای مطلوب
merit goods
کالاهای ایده ال
mixed goods
کالاهای مختلط
narrow goods
کاذی باریک
narrow goods
نوار قیطان
nondurable goods
کالاهای بی دوام
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
on receipt of the goods
بوصول کالا
on receipt of the goods
برسیدن کالا
order for goods
سفارش کالا
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
knit goods
کش بافت
goods wagon
واگنحملکالا
goods station
ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods
اجناس ذرعی
white goods
حوله سفید ملافه
white goods
پارچه سفید نخی
we ran out of these goods
این کالای ما تمام شد
valuable goods
اشیاء باارزش
valuable goods
اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
manufactured goods
کالایکارخانهساز
Contraband goods.
کالای قا چاق
transport of goods
حمل و نقل بار
transport of goods
رفت و آمد بار
substandard goods
اجناس بنجل
Goods to declare
همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to discharge goods
کالا را تخلیه کردن
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
staple goods
کالای بسیار ضروری
spot goods
کالاهای اماده تحویل
spot goods
کالاهای موجود
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
soft goods
کالاهای بی دوام
smuggled goods
کالای قاچاق
secondhand goods
کالاهای دست دوم
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
stolen goods
اموال مسروقه
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
to boycott goods
تحریم کردن کالا
the goods in question
کالای موردبحث
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods
کالاهای حمایتی
substitute goods
کالاهای جانشین
stolen goods
کالای مسروقه
stolen goods
مال مسروقه
public goods
کالاهای عمومی
d. in second hand goods
دست فروش
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
consumer goods
اشیاء مصرفی
consumer goods
کالاهای مصرفی
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
common goods
کالای مورد نیاز عموم
collective goods
پارک و غیره
luxury goods
کالاهای تجملی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
consumer's goods
کالای مصرفی
d. in second hand goods
سمسار
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
goods train
قطار حمل کالا
goods trains
قطار باربری
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
consumption goods
کالاهای مصرفی
goods trains
قطار حمل کالا
collective goods
مانند جاده
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods
فهرست تجارتی
bill of goods
صورت کالا
attractive goods
کالاهای جذاب
acceptance of goods
قبول کردن کالا
acceptance of goods
پذیرفتن کالا
business goods
کالای تولیدی
capital goods
کالاهای سرمایهای
collective goods
کالاهای جمعی
collection of goods
دریافت کالا
checking of goods
بررسی امتعه
carriage of goods
حمل و نقل کالا
consumer goods
کالای مصرفی
capital goods
دارایی ثابت
appropriation of goods
ضبط مال التجاره
discount of goods
تخفیف روی کالا
heavy goods
ماشین الات سنگین
complementary goods
کالاهای مکمل
dry goods
اجناس خشک
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
کالاهای دریافتی
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
کالاهای دریافتی
goods intake
کالاهای درحال تحویل
goods intake
کالاهای دریافتی
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
goods on consignment
کالاهای امانی
heavy goods
محصول صنایع سنگین
heavy goods
کالاهای سنگین
hazardous goods
امتعه خطرناک
hard goods
اجسام سخت
hard goods
اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods
جابجایی امتعه
handling of goods
جابجایی کالا
dry goods
خشکبار
goods in transit
کالاهای عبوری
goods in pledge
کالای گروی
fancy goods
کالاهای تجملی
dutiable goods
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
final goods
کالا برای مصرف نهائی
finished goods
کالاهای ساخته شده
durable goods
کالاهای بادوام
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods
قماشهای زنانه
hazardous goods
کالاهای خطرناک
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
goods afloat
کالای در راه
final goods
کالای نهائی
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
goods train
قطار باربری
finished goods
کالاهای اماده فروش
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
transportation of goods
[American E]
حمل و نقل بار
The goods were shipped by air .
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
He swore to having paid for the goods .
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
goods traffic
[British E]
حمل و نقل بار
transportation of goods
[American E]
رفت و آمد بار
goods traffic
[British E]
رفت و آمد بار
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
To place an order for some goods.
کالائی را سفارش دادن
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
cost of goods manufactured
قیمت تمام شده تولید
sea borne goods
کالای حمل شده بوسیله دریا
receiver of stolen goods
خریدار مال مسروقه
cost of goods purchased
قیمت تمام شده کالای خریداری شده
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
nondurable consumer goods
کالاهای مصرفی بی دوام
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
mass production of goods
تولید توده وار کالا
mass production of goods
تولید انبوه کالا
man made goods
کالاهای ساخت بشر
labor intensive goods
کالاهای کاربر
goods received note
برگه دریافت کالا
handing stolen goods
اخفاء مال مسروقه
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
bogie goods van
واگنحملکالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com