English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
feathering pitch گام فدر
Other Matches
feathering [تزئینات با نگین تراشیده شده کوچک]
feathering خلاص کردن
feathering انفصال
pitch in با سعی و جدیت شروع بکارکردن
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch نواک
pitch قطران
pitch قیر اندودکردن
pitch گام سیم پیچی
pitch طول طناب کوهنوردی
pitch بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitch تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch in شروع به خوردن غذاکردن
pitch into به خوراک حمله کردن
to pitch upon something چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
pitch upon انتخاب کردن
to pitch in جدادست بکارشدن
to pitch into زور اوردن به حمله کردن
pitch in <idiom> به چیزی پول یا کمک دادن
pitch پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch زمین بازی
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch استقرار
pitch اوج پرواز اوج
pitch نصب کردن
pitch خیمه زدن برپاکردن
pitch جای شیب پلکان
pitch قیر
pitch استوارکردن
pitch پرتاب
pitch ضربت باچوگان نصب
pitch دانگ صدا
pitch زیروبمی صدا
pitch سرازیری
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch توپ را زدن
pitch گام
pitch شیب
pitch میل
pitch زفت
pitch تفاله قطران
pitch ته مانده تقطیر
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch چادرزدن
pitch زیر و بمی
pitch درجه
pitch خیمه زدن
pitch تن صدا
pitch پرتاب کردن
pitch pine کاج قیری
pitch resin لبان شامی
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
pitch setting تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pitch of spiral پای پیچ
pitch of arch خیز طاق
pitch dark سیاه
pitch diameter قطر گام
pitch diameter قطر جناح
pitch diameter قطر پهلو
pitch pine شجرالقطران
pitch line مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pitch macadam سنگریزه قیر
pitch of arch خیز قوس
pitch dark قیرگون
pole pitch گام قطب
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
winding pitch گام سیم پیچی
perfect pitch رجوع شود به pitch absolute
pitch wheel چرخکوککردن
fever pitch فوقالعادههیجانانگیز
To pitch a tent. چادر زدن
pitch a tent <idiom> چادرزدن
pitch-and-toss شیر یا خط
track pitch گام شیار درجه شیار
track pitch فاصله شیار
tooth pitch گام شیار
reverse pitch گام معکوس
rivet pitch فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
standard pitch گام استاندارد
theoretical pitch گام تئوریک
to pitch on one's head از سر پرت شدن
pitch of poles گام قطبها
to queer the pitch for any one نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
tooth pitch گام دندانه
pitch dark تاریک
pitch black خیلی سیاه
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
feed pitch گام پیش بری
effective pitch گام موثر
dot pitch درجه نقطه
dot pitch فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
diametral pitch گام قطری
diameter pitch قطر گام
cyclic pitch گام دورانی
coil pitch گام پیچک
pitch black قیرگون
character pitch type elite
character pitch pica
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
back pitch گام خور پیچک
absolute pitch زیر و بمی مطلق
pitch-black خیلی سیاه
pitch-black قیرگون
fractional pitch گام کسری
full pitch گام پر
pitch and toss نوعی بازی شیر یاخط
pitch and toss بازی بیخ دیواری
pitch cap کلاه زفت
pitch circle دایره گام
pitch coal ذغال سنگ قیری
pitch control کنترل گام ملخ
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
pitch control کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
pitch a yarn قصه گفتن
mineral pitch اسفالت
mineral pitch قیر معدنی
grid pitch گام شبکه
nominal pitch گام اسمی
geometric pitch گام هندسی
full pitch پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
fixed pitch propeller ملخ با گام ثابت
adjustable pitch propeller ملخ با گام قابل کنترل
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
controllable pitch propeller ملخ با گام قابل کنترل
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
coal tar pitch قیر ذغال سنگ
tough pitch copper مس چقرمه
cyclic pitch control کنترل گام دورانی
pitch of armature winding گام پیچک
coal tar pitch قیر قطران ذغال سنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com