Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
Other Matches
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
federal reserve system
سیستمی که به موجب ان
federal reserve system
سیستم ذخیره فدرال
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
federal
اتحادی
federal
اتفاق
federal
فدرال
federal
پیمانی
federal
اتحاد
federal
متحد
federal
ائتلافی
federal government
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
federal government
حکومت متحده
federal council
مجلس دولت متحده
federal council
مجلس متحده
federal constitution
قانون اساسی دولت متحده
federal authorities
قدرت دولت متحده
federal banks
بانکهای فدرال
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
Federal style
سبک معماری فدرال
active federal service
قسمت کادر
active federal service
خدمت کادر
federal stock number
شماره فنی فدرال
Federal Attorney General
وزیر دادگستری فدرال
Federal Attorney General
دادستان کل
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
Federal Prosecutor General
دادستان کل
Federal Prosecutor General
وزیر دادگستری فدرال
federal bureau of investigation
I.B.F
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
with reserve
بقید احتیاط
to have something in reserve
چیزی درچنته داشتن
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
under reserve
تحت تضمین
reserve
پس نهاد کردن
reserve
ذخیره کردن
reserve
احتیاط
reserve
اندوخته
reserve
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
رزرو کردن
reserve
از پیش حفظ کردن
reserve
توداربودن
reserve
پس نهاد
reserve
کنار گذاشتن
reserve
احتیاط یدکی
reserve
ذخیره
reserve
اندوختن اندوخته
reserve
مدارا
reserve
نگهداشتن
reserve
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve
کتمان حقیقت
reserve
قید شرط
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
عضو علی البدل
reserve fund
وجوه ذخیره
reserve fund
وجوه اندوخته
reserve mobilization
بسیج احتیاطها
reserve buoyancy
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
reflex reserve
پس مانده بازتاب
reserve buoyancy
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
reserve accumulator
انباره کمکی
reserve center
مرکز احتیاط
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
reserve curreny
ارز ذخیره
reserve curreny
پول ذخیره
reserve echelon
رده احتیاط
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve fund
سرمایه احتیاطی
reserve force
نیروی احتیاط
operational reserve
ذخیره عملیاتی
floating reserve
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reserve
احتیاط سیال
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
central reserve
سکوی وسط
battle reserve
ذخیره جنگی
battle reserve
احتیاط جنگی
equipment reserve
ذخیره تجهیزاتی
capital reserve
ذخیره سرمایه
general reserve
احتیاط عمومی
gold reserve
اندوخته طلا
operational reserve
احتیاط عملیاتی
nature reserve
اندوختگاه نیادی
nature reserve
اندوختگاه طبیعی
capital reserve
اندوخته سرمایه
national reserve
پاستگاه ملی
national reserve
اندوختگاه ملی
mobile reserve
احتیاط متحرک
liability reserve
ذخیره بدهیها
central reserve
سکوی میانی
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
rolling reserve
اماد ذخیره غلطان
rolling reserve
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
stone reserve
ذخیره سنگ
reserve officer
افسر وفیفه
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
paper in reserve
کاغذذخیرهای
reserve parachute
چترذخیرهای
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could you reserve a room for me?
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
reserve stock
موجودی ذخیره
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
reserve price
اخرین بها
reserve officer
افسر احتیاط
army reserve
قسمت احتیاط نیروی زمینی
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
reserve price
بهای قطعی
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
reserve price
قیمت نهایی بهای قطعی
reserve price
قیمت پایه در حراج
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve stock
اماد ذخیره
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
auction sale without reserve
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
army reserve command
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
strict nature reserve
اندوختگاه طبیعی بازداشته
reserve army of unemployed
سپاه ذخیره بیکاران
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
national
[state, federal state]
<adj.>
حکومتی
You can bank on it!
<idiom>
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
bank
سکو
You can take it to the bank.
<idiom>
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
bank on
<idiom>
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
to bank
واریزکردن
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
bank
کناره توده
bank
کپه کردن
bank
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank
قسمت برجسته سر پیچ
bank
کرانه دیواری
bank
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank
بانکداری کردن
bank
کپه کردن بلند شدن
bank
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank
در بانک گذاشتن
bank
بانک ضرابخانه
bank
کنار
bank
لب
bank
بانک
bank
ساحل
bank
بطورمتراکم
saving bank
بانک پس انداز
bank accounts
حساب بانکی
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
bank holidays
تعطیلات رسمی
sand bank
ریگ تپه
sand bank
ریگ پشته
sand bank
جزیره نما
sand bank
تپه زیرابی
savings bank
قللک
savings bank
صندوق پس انداز
world bank
بانک جهانی
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
bank rate
نرخ بانکی
bank rate
نرخ بانک
bank rate
نرخ بهره بانکی
bank holidays
تعطیلات بانکی
state bank
بانک دولتی
state bank
بانک استان
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
spoin bank
انبار مازاد
commercial bank
بانگ بازرگانی
merchant bank
بانک بازرگانی
oyster bank
پرورشگاه صدف
bank angle
زاویه شیب ساحل
bank angle
زاویه سراشیب مسیر
bank angle
سراشیب مسیر هواپیما
bank annuities
سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bank annuities
هم نامیده شده
bank asset
دارائی بانک
bank bill
برات بانک
bank bill
اسکناس
bank bill
حواله بانکی
bank advance
وام بانکی
bank acceptance
قبولی بانکی
accepting bank
بانک قبولی نویس
accepting bank
بانک پذیرنده حواله یابرات
accepting bank
بانک قبول کننده
advising bank
بانک ابلاغ کننده
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
advising bank
اعلام میکند
authorized bank
بانک مجاز
bank acceptance
دریافتی
clearing bank
بانک پس انداز
penny bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com