English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English Persian
female connector بسط ماده
female connector اتصال ماده
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
Other Matches
female f. قوش طور
female f. قوش ماده
female جنس ماده
female استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
female سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
female ماده
female مادینه
female نسوان
female زن
female زنانه جانور ماده
female مونث
female ascendants جدات
female muslim مسلمه
female muslim زن مسلمان
female plug دو شاخه ماده
female slave جاریه
female slave کنیز
the female sex جنس اناث
Male and female . نر وماده
tail female مادیان از اجداد اسب مسابقه
the female sex جنس ماده یا زن
the female sex زنان ودختران
female cone میوهکاجماده
female ferrule بستمادگی
This is a female dog . این سگ ماده است
female slave with a child master her from child witha
female union nut محلقرارگیریمهره
female participation rate نرخ مشارکت زنان
female slave with a child ام ولد
Qualified Nurse [female] [British] کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
Qualified Nurse [female] [British] کمک بهیار [زن] [شغل] [پزشکی]
connector مین مسیر الکتریکی
connector رسانا
connector تبدیل
connector وسیله اتصال
connector اتصالی
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
RJ connector استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
connector بست
connector اتصال
connector رابط
connector متصل کننده
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
connector اتصال دهنده
connector در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی
D SUB connector ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
DB connector CONNECTOR BUS DATA
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
ST connector اتصالی در انتهای فیبرنوری
connector وسیله اتصال دهنده
connector در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
box connector رابط جعبه
AUI connector اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
connector plug دوشاخه رابط
cell connector رابط پیل باتری
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
wiring connector رابط
dividing connector رابطهمسبقیمتقسیمکننده
cable connector دو شاخه کابل
tap connector سراتصال
hose connector اتصالدهندهشلنگ
expansion connector صفحهاتصال
plug connector پریز
D type connector اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
edge connector رابط لبه
connector symbol علامت اتصال
ediswan connector رابط ادیسوان
electrical connector اتصال برق
connector switch کلید رابط
battery connector رابط پیل باتری
IEC connector استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
lamp connector رابط لامپ
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
multiple connector بست چند گانه
male connector دوشاخه نر
male connector متصل کننده نر
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
logical connector رابط منطقی
licensed practical nurse [LPN] [female] [American] کمک بهیار [زن] [شغل] [پزشکی]
licensed practical nurse [LPN] [female] [American] کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
dry cell connector رابط پیل خشک
high tension connector رابطارتفاعکشش
BNC T piece connector فلزی به شکل ح T که کارت آداپتور را به انتهای دو بخش RG وصل میکند کابل Loaxial باریک در نصب شبکههای اینترنت به کار می رود
The fair sex The female sex. جنس لطیف ( مؤنث )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com