English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English Persian
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
fighter بوکسور
fighter رزمنده
fighter جنگ کننده
fighter جنگنده مشت باز
fighter جنگنده
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter هواپیمای جنگنده
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
fighter interceptor هواپیمای جنگنده رهگیر
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fighter control کنترل شکاریها
day fighter هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
fighter bomber شکاری- بمب افکن
club fighter بوکسور باشگاهی
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
fighter sweep تک هجومی جنگنده ها
fire fighter مامور اتش نشانی
fire fighter آتش نشان [شغل]
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
prize-fighter بوکسور مشتزن
sweep fighter هواپیمای اسکورت
fighter of a holy war مجاهد
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
under cover <idiom> پنهان شدن
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
under cover سربسته درپاکت
cover all رولباسی
take cover جان پناه گرفتن
take cover حفاظ گرفتن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in پرکردن
to cover in پوشاندن
to cover up پوشاندن
to cover up پیچیدن
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all بارانی یا روپوش
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover پوشاندن
cover نگهبان بگوش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover انجام دادن
cover مخفی در بر گرفتن
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover حایل شدن
cover سقف زدن
cover حاوی بودن درپوش
cover سطح برف
cover حفاظ
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover بازی دفاعی
cover بسته بندی
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover امادگی
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover جلد کردن
cover پوشش
cover جلد
cover جلد سرپوش
cover رویه لفاف
cover تامین
cover پاکت
cover تامین کردن
cover سرپوش
cover طی کردن
cover اختفاء
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover روپوش
cover پنهان کردن
radiator cover روکش رادیاتور
protective cover روکش محافظ
protective cover پوشش حفافتی
protective cover روپوش حفاظ
saddle cover زین پوش
saddle cover زین پیچ
to cover much ground رسابودن
to cover much ground جامع بودن
saddle cover غاشیه
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
to cover much ground وسیع بودن
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
seat cover پوششصندلی
sliding cover پوششمتحرک
speaker cover پوششصدا
valve cover روپوشسرپاپ
duvet cover روپوشقابلشستشو
cover and concealment پوشش و اختفاء
loose cover روکش
filter cover پوششفیلتر
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
bed cover روتختی
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover قالیچه زیر زین اسب
pillow cover ستونمخروطی
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
pan cover پوششکنه
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
under cover of letter no ضمن نامه شماره
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover پوششباطری
glass cover پوشششیشهای
head cover محافظسر
lever cover پوششدربازکن
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
protective cover جان پناه دفاعی
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle زاویهای را بستن
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
cover note گواهی پوشش بیمه
cover plate صفحه سرپوش
cover plate پشت بندصفحه بست
cover point عضو دفاع نزدیک
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
comparative cover پوشش نسبی
communication cover پوشش مخابراتی
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
air cover پوشش هوایی
base cover عکس برداری اولیه
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover سرپوش باتری
binding cover پوشش تعهد شده
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover درپوش باتری
cloud cover غلظت ابر اتمی
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover پوشش ستون
cover shame عذر
cover shame بهانه
hatch cover درب دهلیز
hatch cover درپوش دوردریچه
piston cover کف پیستون
piston cover پوشش پیستون
hub cover قالپاق چرخ
ice cover یخپوش
insurance cover پوشش بیمه
magneto cover سرپوش مگنت
open cover بیمه نامه باز
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover حفاظ بالای سر
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
fire cover پوشش اتش
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
depleted cover پوشش کاهسته
depleted cover پوشش کاسته شده
dish cover سرپوش
dust cover سرپوش غبارگیر
extra cover بازیگر بل گیر
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
perforated cover plates صفحات سوراخدار
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
perforated cover plates صفحات مشبک
cheque book cover پوششدفترچهچک
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
under cover of frind ship بعنوان دوستی
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . عیب پوشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com