Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fixed echo
اکوی ثابت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
Other Matches
echo
وااوا
echo
در مودم های سریع روش حذف سیگنالهای اکو از خط
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echo
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo
فرمان ECHO
to the echo
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
re echo
دوباره برگرداندن
re echo
پیچیدن
re echo
چندباربرگشتن
re echo
دوباره منعکس شدن
echo
برگشت امواج رادار
echo
انعکاس صدا
echo
طنین صدا
echo
پژواک
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
echo
توف
echo
اکو
echo
بازتاب
echo
طنین
echo
خنیدن
echo sounder
انعکاس سنج صدا
echo sounder
عمق یاب صوتی
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
echo sounder
دستگاه عمق یاب
echo sounder
عمق یاب انعکاسی
echo sounder
machine sounding echo
echo sounder
ژرفایاب
echo sounding
اندازه گیری عمق اب دررودخانه یا مخزن
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
echo verse
شعر مستزاد
echo suppression
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
echo suppressor
طنین زدا
echo check
بکمک طنین
echo check
مقابله
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
local echo
پژواک محلی
radar echo
علایم روی صفحه رادار
echo box
جعبه بازاوا
echo sounding machine
ژرفایاب الکتریکی sounder echo :syn
echo depth sounder
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
echo sounding machine
fathometer : finder dept :
echo sounder probe
پژواکردیابژرفاسنج
echo sounding machine
عمق یاب الکتریکی
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed
خوب تثبیت شده
well fixed
پولدار
well fixed
دارا
fixed
گیردار
well fixed
ثروتمند
fixed
قطعی
fixed
ماندنی
fixed
مقطوع
fixed
ماندنی مقطوع
fixed
معین
fixed
ثابت شده
fixed
ثابت
fixed resources
منابع ثابت
fixed star
ستاره ثابت
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
fixed shell
گلوله متصل
fixed round
فشنگ ثابت
fixed round
فشنگ کامل
fixed property
سرمایه ثابت
fixed reticle
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed property
اموال غیر منقول
fixed portion
سهام معینه
fixed light
چراغ ثابت
fixed material
مواد پایدار
fixed pivot
لولای ثابت
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed point
ممیز ثابت
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
نقطه ثابت
fixed star
ثوابت
fixed portion
فرض
fixed price
قیمت ثابت
carbon fixed
کربن ثابت
fixed stars
ثوابت
fixed wing
بال ثابت
fixed arch
طاقثابت
fixed base
پایهثابت
fixed bayonet
سرنیزهثابت
fixed blade
تیغهثابت
fixed jaw
اهرم ثابت
fixed platform
سکویثابت
fixed winglet
بالچهثابت
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed-wing
بال ثابت
we fixed in the town
در شهر ماندیم
fixed idea
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed weight
وزن ثابت
fixed stock
مالک انحصاری سهام
fixed storage
انباره ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
fixed supply
عرضه ثابت
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed support
تکیه گاه گیردار
fixed support
بردگاه گیردار
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed casement
قاب ثابت
fixed cost
هزینه ثابت و معین
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit
قایق بالابر ثابت
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed davit
davit gantrytype : syn
fixed disk
دیسک ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed factor
عوامل تولید ثابت
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed field
میدان ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
fixed ammunition
مهمات ثابت
fixed area
ناحیه ثابت
fixed asset
دارائی ثابت
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets
دارائیهای ثابت
fixed beam
تیر ثابت
fixed beam
تیر دو سر گیردار
fixed beam
تیر گیردار
fixed beam
تیر دوسر گیردار
fixed bridge
پل ثابت
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed budget
بودجه ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
fixed condenser
خازن ثابت
fixed fire
اتش متمرکز
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed head
با نوک ثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed income
درامد ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
fixed idea
تعصب
fixed assets
داراییهای ثابت
fixed fire
اتش نشان شده
fixed format
قابل ثابت
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
total fixed cost
کل هزینه ثابت
fixed input coefficients
ضریب نهادههای ثابت
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
fixed bed polymerization
بسپارش در بستر ثابت
fixed point number
عدد با ممیز ثابت
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
fixed distance marking
خطمقطعثابت
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed disk
[American E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
fixed numeric format
قالب عددی ثابت
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
fixed point part
جزء کسری
fixed point representation
نمایش ممیز ثابت
fixed head disk
دیسک با نوک ثابت
fixed production coefficients
ضرایب تولید ثابت
fixed program computer
computer program wired
fixed head disk
گرده با نوک ثابت
cost plus a fixed fee
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed end moment
لنگر گیرداری
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
fixed exchange rate
نرخ ثابت ارز
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
fixed size records
رکوردهای با اندازه ثابت
fixed share of an heir
فرض در ارث
fixed selling price
قیمت ثابت فروش
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
moment at fixed ends
لنگر سر گیردار تیر
average fixed cost
هزینه ثابت متوسط
heirs having fixed shares
ذوالفرائض
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed word length
کلمه با طول ثابت
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed cost curve
منحنی هزینه ثابت
fixed time call
مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed term deposit
سپرده ثابت
fixed center turret lathe
ماشین تراش با مرکز ثابت
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
fixed head disk unit
واحد دیسک با هد ثابت
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com