Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English
Persian
fixed pivot
لولای ثابت
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
Other Matches
pivot
پاشنه گردان
pivot
لولا
pivot
توپی
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
محور قامه
pivot
چرخش حول یک محور
pivot
توپی اتصال
pivot
محورکوتاه
pivot
پاشنه در
pivot
مفصل
pivot
روی پاشنه چرخیدن
pivot
اسه
pivot
محور
pivot
مدار
pivot
میله
pivot
پاشنه محور چرخ
pivot
عضوموثر
pivot
محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivot
روی چیزی چرخیدن
pivot
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivot
چرخاندن
pivot point
نقطه مفصلی
pivot point
لولائی
pivot point
نقطه چرخش ناو
pivot point
مرکز چرخش
pivot ship
ناو چرخش
pivot arm
میله گردنده
pivot pin
پین محور
pivot pin
اشپیل محور
pivot journal
یاطاقان گرد محوری
pivot footstep
پاشنه
pivot foot
پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
pivot bearing
یاطاقان محور
pivot arm
بازوی گردان بازوی اتصال
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pivot point
نقطه نشانه
all aggairs pivot upon him
اومدارهمه اموراست
all aggairs pivot upon him
کارها بدست او می گرد د
pivot spindle
محورپاشنه
pivot cab
کلاهکاتصال
pivot instep kick
ضربه با پاشنه پا
fixed
قطعی
fixed
گیردار
fixed
ماندنی
fixed
مقطوع
fixed
ثابت
fixed
معین
fixed
ثابت شده
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed
دارا
well fixed
خوب تثبیت شده
well fixed
پولدار
well fixed
ثروتمند
fixed
ماندنی مقطوع
fixed shell
گلوله متصل
fixed property
اموال غیر منقول
fixed property
سرمایه ثابت
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed resources
منابع ثابت
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
fixed reticle
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed round
فشنگ کامل
fixed round
فشنگ ثابت
fixed price
قیمت ثابت
fixed support
تکیه گاه گیردار
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
ممیز ثابت
fixed point
نقطه ثابت
fixed material
مواد پایدار
fixed light
چراغ ثابت
fixed portion
سهام معینه
fixed portion
فرض
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed weight
وزن ثابت
we fixed in the town
در شهر ماندیم
fixed arch
طاقثابت
fixed base
پایهثابت
fixed bayonet
سرنیزهثابت
fixed blade
تیغهثابت
fixed jaw
اهرم ثابت
fixed platform
سکویثابت
fixed support
بردگاه گیردار
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed star
ستاره ثابت
fixed star
ثوابت
fixed stars
ثوابت
fixed stock
مالک انحصاری سهام
fixed storage
انباره ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
fixed supply
عرضه ثابت
fixed winglet
بالچهثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed echo
اکوی ثابت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed beam
تیر دوسر گیردار
fixed beam
تیر گیردار
fixed casement
قاب ثابت
fixed beam
تیر دو سر گیردار
fixed beam
تیر ثابت
fixed factor
عوامل تولید ثابت
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed field
میدان ثابت
fixed fire
اتش متمرکز
fixed fire
اتش نشان شده
fixed disk
دیسک ثابت
fixed davit
davit gantrytype : syn
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
fixed condenser
خازن ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
fixed budget
بودجه ثابت
fixed cost
هزینه ثابت و معین
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed bridge
پل ثابت
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit
قایق بالابر ثابت
fixed assets
دارائیهای ثابت
fixed format
قابل ثابت
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
fixed-wing
بال ثابت
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
fixed wing
بال ثابت
fixed idea
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea
تعصب
fixed income
درامد ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed head
با نوک ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
fixed area
ناحیه ثابت
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
fixed assets
داراییهای ثابت
fixed ammunition
مهمات ثابت
fixed asset
دارائی ثابت
total fixed cost
کل هزینه ثابت
fixed disk
[American E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed bed polymerization
بسپارش در بستر ثابت
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
cost plus a fixed fee
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed distance marking
خطمقطعثابت
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
average fixed cost
هزینه ثابت متوسط
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
moment at fixed ends
لنگر سر گیردار تیر
fixed production coefficients
ضرایب تولید ثابت
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed head disk
گرده با نوک ثابت
fixed head disk
دیسک با نوک ثابت
fixed point representation
نمایش ممیز ثابت
fixed point part
جزء کسری
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number
عدد با ممیز ثابت
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
fixed input coefficients
ضریب نهادههای ثابت
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
fixed numeric format
قالب عددی ثابت
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed program computer
computer program wired
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
heirs having fixed shares
ذوالفرائض
fixed word length
کلمه با طول ثابت
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed time call
مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed term deposit
سپرده ثابت
fixed cost curve
منحنی هزینه ثابت
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
fixed end moment
لنگر گیرداری
fixed exchange rate
نرخ ثابت ارز
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed selling price
قیمت ثابت فروش
fixed share of an heir
فرض در ارث
fixed size records
رکوردهای با اندازه ثابت
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
fixed center turret lathe
ماشین تراش با مرکز ثابت
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
fixed head disk unit
واحد دیسک با هد ثابت
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com