Dictiornary-Farsi | fixed point representation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fixed point representation	نمایش ممیز ثابت


Other Matches

floating point representation	نمایش با ممیز شناور
fixed point	ممیز ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
fixed point	نقطه ثابت
fixed point arithmetic	حساب ممیز ثابت
fixed point operation	عملکرد با ممیز ثابت
fixed point notation =	قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point number	عدد با ممیز ثابت
fixed point notation =	نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point notation	نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point part	جزء کسری
representation	نمایش
representation	نمایندگی
representation	تمثال نماینده
representation	ارائه
representation	عمل نشان دادن چیزی
representation	ترکیب بیتهای هرکد حرف
representation	نیابت
representation	معرفی
representation	معرفی کردن
representation	نمایش [فیزیک] [ریاضی]
representation	بازنمایی
proportional representation	انتخابات نسبی
absorption representation	[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
abstract representation	[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
proportional representation	گزینش برپار
irreducible representation	نمایش کاهش ناپذیر
reducible representation	نمایش کاهش پذیری
symbolic representation	بازنمایی نمادی
representation theory	نظریه نمایش
diplomatic representation	نمایندگی سیاسی
knowledge representation	نمایش معلومات
knowlege representation	نمایش اگاهی
representation [statement]	پاسخ
machine representation	نمایش ماشیی
numeric representation	نمایش عددی
consular representation	نمایندگی کنسولی
number representation	نمایش عددی
knowledge representation	نمایش دانش
knowledge representation	بازنمود دانش
representation [statement]	رای
Heisenberg representation	نمایش هایزنبرگ [فیزیک]
logical representation	نمایش منطقی
representation [statement]	نظر
knowlege representation	نمایش دانش
internal data representation	نمایش دادههای داخلی
make a diplomatic representation	government a to
make a diplomatic representation	به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
point to point line	خط نقطه به نقطه
point to point network	شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection	اتصال نقطه به نقطه
I'll get you all fixed up.	همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed	خوب تثبیت شده
well fixed	ثروتمند
well fixed	پولدار
well fixed	دارا
fixed	ماندنی مقطوع
fixed	معین
fixed	قطعی
fixed	گیردار
fixed	ماندنی
fixed	مقطوع
fixed	ثابت شده
fixed	ثابت
fixed investment	سرمایه گذاری ثابت
fixed idea	تعصب
fixed beam	تیر ثابت
fixed pivot	محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed pivot	لولای ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed material	مواد پایدار
fixed inputs	منابع ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed assets	درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed bridge	پل ثابت
fixed beam	تیر دوسر گیردار
we fixed in the town	در شهر ماندیم
fixed bridge	پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed bayonet	سرنیزهثابت
fixed davit	davit gantrytype : syn
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed idea	فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed beam	تیر دو سر گیردار
fixed head	با نوک ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed winglet	بالچهثابت
fixed platform	سکویثابت
fixed jaw	اهرم ثابت
fixed blade	تیغهثابت
carbon fixed	کربن ثابت
fixed base	پایهثابت
fixed arch	طاقثابت
fixed cost	هزینه ثابت و معین
fixed casement	قاب ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed costs	هزینههای سرمایهای
fixed costs	هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed geometry	هواپیمایی با بال ثابت
fixed format	قابل ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
fixed fire	اتش نشان شده
fixed fire	اتش متمرکز
Price are fixed here .	دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed field	میدان ثابت
fixed factor	عوامل ثابت تولید
fixed factor	عوامل تولید ثابت
fixed beam	تیر گیردار
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed echo	انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed echo	اکوی ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed davit	قایق بالابر ثابت
fixed stars	ثوابت
fixed round	فشنگ کامل
fixed reticle	تار موی ثابت زاویه یاب
fixed support	تکیه گاه گیردار
fixed support	بردگاه گیردار
fixed system	توزیع ثابت اب
fixed resources	منابع ثابت
fixed storage	انباره ثابت
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
fixed supply	ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed star	ثوابت
fixed star	ستاره ثابت
fixed spool	قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed stock	مالک انحصاری سهام
fixed storage	حافظه ثابت
fixed supply	عرضه ثابت
fixed shell	گلوله متصل
fixed weight	وزن ثابت
fixed property	سرمایه ثابت
fixed wing	هواپیمای بال ثابت
fixed wing	بال ثابت
fixed-wing	هواپیمای بال ثابت
fixed spacing	فاصله دهی ثابت
fixed-wing	بال ثابت
fixed portion	سهام معینه
fixed portion	فرض
fixed price	قیمت ثابت
fixed property	اموال غیر منقول
fixed reticle	عدسی ثابت دوربین
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed wheel gate	دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed time call	مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed distance marking	خطمقطعثابت
fixed term deposit	سپرده ثابت
fixed wing aircraft	هواپیما با بال ثابت
fixed interval schedule	برنامه فاصلهای ثابت
fixed word length	کلمه با طول ثابت
cost plus a fixed fee	هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
net fixed investment	سرمایه گذاری ثابت خالص
moment at fixed ends	لنگر سر گیردار تیر
heirs having fixed shares	ذوالفرائض
fixed cost curve	منحنی هزینه ثابت
fixed bed polymerization	بسپارش در بستر ثابت
fixed-roof tank	سقفثابتمخزن
total fixed cost	کل هزینه ثابت
fixed pitch propeller	ملخ با گام ثابت
fixed program computer	computer program wired
fixed production coefficients	ضرایب تولید ثابت
fixed length record	مدرک با درازای ثابت
fixed length record	رکورد با درازای ثابت
fixed disk [American E]	دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed disc [British E]	دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed length record	رکورد باطول ثابت
fixed post system	سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed post system	سیستم پاسگاه ثابت
fixed numeric format	قالب عددی ثابت
fixed input coefficients	ضریب نهادههای ثابت
fixed-gear bicycle	دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
fixed end moment	لنگر گیرداری
fixed exchange rate	نرخ ثابت ارز
fixed exchange rate	نرخ مبادله ثابت ارز
fixed size records	رکوردهای با اندازه ثابت
fixed share of an heir	فرض در ارث
fixed selling price	قیمت ثابت فروش
fixed roller gate	دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed ground water	اب زیرزمینی ماندگار
fixed ratio schedule	برنامه نسبتی ثابت
fixed head disk	گرده با نوک ثابت
average fixed cost	هزینه ثابت متوسط
fixed head disk	دیسک با نوک ثابت
fixed slab buttress dam	سد با پشتبند ثابت
duplex fixed bed miller	دستگاه فرز دوبل
fixed word length computer	کامپیوتر با طول کلمه ثابت
fixed center turret lathe	ماشین تراش با مرکز ثابت
fixed head disk unit	واحد دیسک با هد ثابت
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths]	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
off to a point	باریک شده نوک پیدامیکند