Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 104 (7 milliseconds)
English	Persian
flame hardening	سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
Other Matches
hardening	سخت شدن
hardening	سفت شدگی
hardening	سخت گردانی
after hardening	دوباره سخت کردن پلاستیک
strain hardening	سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
temper hardening	سخت گردانی بازپخت
double hardening	سخت گردانی مضاعف
dispersion hardening	سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hardening furnace	کوره سخت گردانی
case hardening	سخت گردانی سطحی
hardening crake	ترک سخت گردانی
self hardening steel	فولاد خود سخت گردانی
selective hardening	سخت گردانی انتخابی
hardening constituent	جزء سخت گردانی
hardening and temper	بهتر کردن تشویه ی فولاد
hardening distortion	شکستگی سخت گردانی
hardening of concrete	سخت شدن بتن
hardening of mortars	سخت شدن ملاتها
hardening strain	تغییر طول سخت گردانی
nitrogen hardening	سخت گردانی ازتی
precipitation hardening	سخت گردانی رسوبی
radiation hardening	سخت گردانی تابشی
rapid hardening	زود سخت
water hardening	سختگردانی با اب
broken hardening	سخت گردانی شکسته
work hardening	سخت کاری فلزات
age hardening	سخت گردانی زمانی
age hardening	سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
hardening room	اطاق سخت گردانی
air hardening	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
work hardening	سخت گردانی سرد
quench age hardening	سخت گردانی و ترساندن
oil hardening steel	فولاد سخت گردانی روغنی
air hardening steel	فولاد هوا سخت شده
salt bath hardening	سخت گردانی حمام نمک
gas case hardening	سخت گردانی پوسته گازی
depth of hardening zone	عمق سختی
age hardening susceptibility	تقبل سخت گردانی زمانی
strain age hardening	سخت گردانی کرنشی زمانی
depth of hardening zone	عمق ناحیه سخت گردانی
flame	شورعشق
flame	تب وتاب
flame	الو
flame	زبانه اتش
flame	شعله
to flame up	بهیجان امدن
old flame	فردیکهبااورابطهرمانتیکداشتهاید
flame	شعله زدن زبانه کشیدن
flame	ارسال پیام نامناسب به کاربر
flame	مشتعل شدن تابش
flame out	قطع احتراق
flame	برافروختگی
to flame up	سرخ شدن
rapid hardening portland cement	سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
salt bath case hardening	سخت گردانی سطحی حمام نمک
high frequency induction hardening	سخت گردانی القایی فرکانس بالا
to smother a flame	شعله ای را خاموش کردن
to fan the flame	اتش رادامن زدن
flame braze	زرد جوش کردن
flame cleaning	تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
flame cultivator	دستگاه مخصوص سوزاندن علف
flame cut	با جوش بریدن
flame cutting	جوش بری [مهندسی]
flame harden	با شعله سخت کردن
flame holder	شعله نگهدار
to fan the flame	برشدت چیزی افزودن
to fan the flame	نمک برزخم پاشیدن
flame-thrower	اتش پاش
flame spreader	شعلهپخشکن
flame-throwers	اتش پاش
white flame	شعله سفید
flame projector	اتش پاش
carburizing flame	شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame thrower	شعله افکن
reducing flame	شعله احیاگر
lurid flame	شعله تیره
heating flame	شعله
flame test	محک شعله
flame tree	درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
lurid flame	شعله دودنما
neutral flame	شعله خنثی
flame spray	تزریق کردن شعلهای
flame scraf	با شعله پهن کردن
oxidizing flame	شعله اکساینده
flame safety	ایمنی در مقابل شعله اتش
flame proof	ضد شعله
flame photometer	نورسنج شعلهای
flame photemetry	نورسنجی شعلهای
gas flame	چراغ گازی
gas flame	لامپ گازی
flame damper	شعله خفه کن
gas fired hardening tempering furnace	کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
to pour oil on the flame	نمک بر زخم پاشیدن
to pour oil on the flame	دعوارا سخت کردن
to pour oil on the flame	اتش خشم را دامن زدن
hydrogen flame detector	اشکارساز شعلهای هیدروژن
flame ionization detector	اشکارساز یونش شعلهای
multi flame burner	اجاق چند شعله
oxy hydrogen flame	شعله اکسی ئیدروژن
rate of flame propagation	سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
rate of flame propagation	سرعت انتشار شعله
acetylene oxygen flame	شعله استیلن اکسیژن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com