English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
flashlight signal سیگنال چراغ قوه
Other Matches
flashlight نور برق اسا وزود گذر
flashlight لامپ عکاسی
flashlight چراغ قوه
flashlight battery باطری چراغ قوه
signal نشان
signal ارسال پیام به کامپیوتر
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal سیگنال علامت دادن
q signal پیام کیو
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
i signal پیام ای
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
you must w the signal ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
signal شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal نشان راهنما
signal پیام
signal نشانه
signal علامت دادن
signal سیگنال
signal خبردادن
signal علامت
signal با اشاره رساندن
signal اخطار
signal اشکار مشخص
signal با علامت ابلاغ کردن
signal علایم مخابراتی مخابرات
signal مخابره کردن علامت دادن
signal مخابره کردن
signal رسته مخابرات
signal علامت راهنمای خودرو
signal علامت نشانه
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal element عنصر علامتی
signal level سطح علامت
signal electrode الکترد پیام ساز
signal distance فاصله علامتی
signal lamp لامپ خبر دهنده
signal flag پرچم مخابراتی
signal generator علامت زا
signal generator پیام ساز
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
signal letters معرف
signal generator سیگنال مولد
signal lamp لامپ سیگنال
signal fidelity وفاداری علائم
signal detection علامت یابی
signal corps قسمت مخابرات
railroad signal علامت یا سیگنال راه اهن
reference signal سیگنال مرجع
request signal علامت درخواست
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
second signal system دستگاه علامتی دوم
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal axis محورارتباطات
signal bridge پل مخابره ناو
signal bridge پل مخابرات ناو
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center مرکز مخابرات
signal center مرکزارتباطات
signal center مرکز پیام
signal communications ارتباط و مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal corps رسته مخابرات
signal generator سیگنال ژنراتور
signal level سطح سیگنال
telegraph signal علامت تلگرافی
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal نشانه روشن
video signal پیام ویدئو
video signal سیگنال یا علامت ویدئو
video signal سیگنال ویدئویی
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
warning signal علامت اعلام خطر
warning signal علامت خطر
light signal علامتنور
points signal نقاطعلامتدار
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry علامتزیرپلی
sound signal علائم صدا
synchronizing signal پیام همزمان ساز
start signal علامت شروع
signal man متصدی علائم
signal man دیدبان
signal normalization هنجارسازی علامت
signal of distress شلیک خطر
signal panel پرده مخابرات
signal regeneration باززایی علائم
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal strength شدت صوت
signal tracing ردگیری پیام
signal transformation ترادیسی علائم
signal voltage ولتاژ ورودی
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ سیگنال
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal box توقف گاه متصدی علائم
clock signal علامت زمان سنجی
command signal علامت فرمان
communication signal سیگنال مخابراتی
control signal علامت کنترل
cut off signal علامت قطع
danger signal اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal اژیرخطر
signal axis محور مخابرات
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal علامت رقمی
digital signal سیگنال دیجیتالی
disconnect signal علامت انفصال
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal علامت توانا سازی
chrominance signal بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
chrominance signal پیام رنگ تابی
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
acoustic signal سیگنال صوتی
acoustic signal علامت صوتی
advisory signal علامت هشدار
advisory signal علامت یادآوری کننده
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
alarm signal علامت اژیر خطر
analog signal علامت قیاسی
audible signal علامت سمعی
blanking signal پیام خاموشی
brightness signal پیام روشنایی
busy signal علامت اشغال
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
error signal سیگنال خطا
first signal system دستگاه علامتی اول
flash signal علامت فلاش
hooting signal سیگنال اتومبیل
monochrome signal پیام تکرنگ
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
input signal سیگنال اولیه
input signal سیگنال ورودی
main signal سیگنال اصلی
picture signal سیگنال تصویر
traffic signal چراغ راهنمایی
implusing signal سیگنال ضربهای
intelligence signal پیام خبری
morse signal سیگنال مورس
operating signal سیگنال دستگاه
flash signal سیگنال فلاش
fog signal علامت مه
fog signal علایم مه
picture signal علامت تصویر
ghost signal تصویر دوگانه
grid signal سیگنال شبکه
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
guard signal علامت نگهبان
line signal سیگنال خط
landing signal officer افسر ارتباط فرود
line clear signal علامت ازاد
line clear signal سیگنال ازاد
low level signal سیگنال ضعیف
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
signal background plate صفحهپشتعلامت
minus color signal پیام رنگی منفی
To give a signal ( sign) . علامت دادن
Signal a car to stop . علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
area signal center مرکز مخابرات منطقه
carrier chrominance signal پیام رنگ تابی
carrier color signal پیام رنگ تابی
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
composite color signal پیام رنگی مرکب
composite television signal پیام مرکب تلویزیونی
criminal inattention to signal بزه بی اعتنائی به نشانها جرم بی توجهی بعلائم
high level signal سیگنال بزرگ
signal quality detector اشکارگر کیفیت سیگنال
signal operation instruction دستور کار مخابرات
day distress signal مشعل اعلام خطر در روز
free line signal سیگنال خط ازاد
signal to nise ratio نسبت سیگنال به نویز
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
carrier color signal پیام رنگی حامل
command destruct signal علامت تخریب موشک با فرمان دور
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
idle indicating signal علامت ازاد
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
color difference signal پیام اختلاف رنگ
to signal a ship to anchor باعلامت اخطارکردن به کشتی
received line signal detect کشف سیگنال خط دریافتی
high frequency signal generator سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
Red light is a signal for danger . چراغ قرمز علامت خطر است
data signal rate selector گزیننده سرعت سیگنال داده ها
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com