English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
flat cable کابل تخت
flat cable کابل پهن
Other Matches
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
flat اپارتمان
flat پل کشتی
flat مسلح
flat پنچری طایر عکس ساده و یکدست
flat یکدست
flat صاف
flat تخت
flat :
flat قسمتی از یک عمارت
flat دشت اپارتمان
flat جلگه
flat تماس دو لبه اسکیت
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
I wI'll go flat out to do it. بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
flat out حداکثر سرعت
flat ثابت یا تغییر نکردنی
flat نرم
flat تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
flat فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flat برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat فایل دو بعدی از داده ها
flat درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flat پایین
flat یکنواخت پایین دست
flat قسمت پهن
flat بی مزه
flat خنک
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
out of flat ناهموار
flat h تخت اچ
in nothing flat <idiom> سریعا
flat-out <idiom> آشکارا
flat سکو
flat صاف بی تنوع
flat مسطح
flat یک دست
flat تخت پهن
flat هموار
oil flat شناوه نفت کش
oil flat دوبه نفت کش
flat pass رخده مسطح
projectile flat سکوی گلوله
the flat of the hand پهنای درست
tiller flat سکان پاشنه
flat pass پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
flat bar تسمه
flat bar اهن چهارسو
flat ball گوی بولینگ خارج از بازی
flat weld جوش مسطح
flat trajectory سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
flat rate نرخ یکنواخت
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
flat rate نرخ یکسان تعرفه یکسان
flat rate نرخ ساده
flat washer واشر تخت
flat plain دشت هموار
flat roof بام تخت
flat roof بام مسطح
flat seizing بستن تخت
flat sewing شلال کردن
flat silver فروف نقره
flat trajectory خط سیر کشیده
flat ball توپ کاشته
flat apple گوی بولینگ خارج از بازی
flat colour رنگ نازک مستوی
flat file سوهان تخت
flat fire تیر کشیده
flat fire تیر تراش
flat fire تیرتراشنده
flat fish ماهی پهن
flat foot کف پای صاف
flat ground زمین تخت
flat ground زمین مسطح
flat hat بی باکانه پروازکردن
flat colour رنگ تخت
flat coat روکش اصلی
flat calm دریای روغنی
flat affect افت عاطفی
flat pallet پالت کف هواپیما یا کشتی پالت صاف پالت کف صاف
flat paint زمینه
flat paint رنگ مبنا
flat pack بسته مسطح
flat nosed پهن بینی
flat boat یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
flat bottom ته پهن
flat bottomed ته پهن
flat bow کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
flat iron اهن تسمه
tiller flat steeringposition hand : syn
flat arch قوس مسطح
flat-footed پاپهن
flat-footed ثابت قطعی
fall flat <idiom> شکست خوردن
A flat joke . شوخی بی نمک
To go the whole hog . To go flat out . سنگ تمام گذاشتن
arch flat طاق مسطح
flat steel فولاد تخت
flat-screen تخت
flat racing مسابقهاسبدوانی
flat footed ثابت قطعی
flat footed پاپهن
flat slab دال قارچی
I have a flat [tire] . من پنچر کرده ام.
flat weave بافت ساده و بدون پرز
flat weave تخت بافت
flat weave جاجیم
as flat as a pancake <idiom> مثل کف دست [صاف]
I've a flat tyre. یک طایر اتومبیلم پنچر شده است.
Can I rent a flat? آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
flat broke <idiom> بی پول
flat cap کلاهمردانهپارچهاینوکتیز
to lie flat دمرخوابیدن
double flat نتسفیددوتایی
dry flat سطحخشک
flat brush قلمصاف
flat mirror آئینهپهن
flat part قسمتمسطح
flat sheet ملافهتخت
flat stitches کوکمسطح
flat tip نوکسطح
flat truck باریمسطح
flat shuttle ماکوپهن
flat racing seat خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
flat-back brush برسدستهمسطح
to repair a flat tire لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
to have a flat tire [tyre] پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
flat compound generator مولد مرکب تخت
flat deck dam سد با پشت بند
bulkhead flat truck دیوارهسطحکامیون
flat tyre [British] چرخ پنچر
flat tires [American] چرخ های پنچر
flat tyres [British] چرخ های پنچر
flat tire [American] چرخ پنچر
flat bed plotter رسام با بستر تخت مسطح
and that is flat(final)!No arguments! چون وچراهم ندارد !
We are hunting for a vacant flat. دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
I live in the apartment(flat) below. درآپارتمان زیری زندگه می کنم
piggyback flat truck کامیونسواربرسطحبرف
The tyre is punctured (flat). لاستیک سوراخ شده
flat slab floor سقف قارچی
flat top antenna انتن سفرهای
flat panel display صفحه نمایش مسطح
The car has a flat tyre. باد یکی از لاستیکها ی اتومبیل خالی شده
flat turret head سر رولور تخت
flat coat [painting] لایه صاف رنگ
flat end pin پیچانتهاییصاف
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
flat nose plier اچار فرانسه
flat nose plier انبردست قابل تنظیم
flat turret lathe ماشین تراش رولور تخت
cable کابل
have her cable لنگر جواب دادن
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable هادی
cable way مسیر کابل
cable way سیم یا کابل نقاله
cable اتصال در انتهای کامل
cable وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bx cable لوله ب ایکس
cable تلگراف
cable طناب سیمی
cable سیم تلگراف
cable سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable شاه سیم
cable سیم
d.c. cable کابل جریان دائم
cable way راه اهن برقی
cable طناب فلزی
cable مفتول فلزی بافته
cable تلگراف کردن
To go flat out. To exert oneself to the utmost. زور آخر خود رازدن
To go flat out . To make astupendous effort. غیرت بخرج دادن ( نهایت تلاش را کردن )
To fall flat ( at full length) . نقش بر زمین شدن
The smell of food permeated through the flat . بوی غذا تمام آپارتمان را فراگرفته بود
matte [matt] [flat] [dull] <adj.> رنگ کدر [کمرنگ] [تیره]
flat-plate solar collector سطحجذبکنندهانرژیخورشیدی
flat slab deck dam سد پشت بند تخت
cable railways تراموای
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
twin cable کابل دو قلویی
trunk cable کابل ارتباطی
trailing cable کابل برق روکش دار
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable duct لوله محافظ کابل برق
cable railway تراموای
Type cable چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable میکرون
underground cable کابل زیرزمینی
Type cable چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
cable railway ترن کابلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com