Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (2 milliseconds)
English
Persian
flesh hook
قلاب گوشت کش
Other Matches
flesh
مغز میوه
flesh
جسمانیت
flesh
گوشت
flesh
دربدن فرو کردن
flesh
جسم شهوت
flesh
حیوانیت بشر
putrid flesh
گوشت گندیده یا بو گرفته
flesh and blood
گوشت
flesh day
روزگوشت خوردن روزپرهیزشکنی
flesh and blood
خویشاوند
flesh-and-blood
خون
flesh-and-blood
خویشاوند
flesh and blood
<idiom>
روابط نزیک داشتن
flesh colour
رنگ بشره
flesh pots
زندگی خوب یاعالی
Her flesh is flabby.
گوشت بدنش شل است
flesh-and-blood
گوشت
flesh red
بدنی رنگ
goose flesh
ترکیدگی پوست بدن در اثرسرما
flesh brush
لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
goose flesh
یا ترس
flesh colour
رنگ بدنی
flesh and blood
خون
flesh wound
زخم جزئی
proud flesh
گوشت نو
flesh wound
زخم سطحی
Firm muscles ( flesh ) .
عضلات (گوشت ) محکم
There he is in the flesh. there he is as large as life.
خودش حی وحاضر است
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
THe flesh will never be separated from the finger .
<proverb>
گوشت هرگز از ناخن جدا نمى شود .
off hook
رها شده
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
hook-up
<idiom>
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
on hook
وصل شده
can hook
قلاب لب تخت
on hook
قلاب شده
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
hook on
اویزان کردن
hook on
قلاب کردن
off hook
قطع شده
hook up
<idiom>
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
hook
ربودن
hook
گیر اوردن
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook-up
نقشه اویزان
hook up
نقشه اویزان
hook
قلاب
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
بدام انداختن
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
hook
چنگک
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
hook
دام
hook
تله ضربه
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook
گرفتارکردن
reaping hook
چنگک درو
raymond hook
قلاب بالا کشنده قایق
sheep hook
عصای
shackle hook
قلاب بوکسل
sail hook
قلاب چادر
pot hook
قلاب دیگ
pelican hook
قلاب پران
safety hook
قلاب اطمینان
pelican hook
قلاب پلیکان
sheep hook
چوپانی
spring hook
قلاب فنردار
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
thumb hook
قلابشصت
pan hook
قلابکنه
little finger hook
چنگانگشتکوچک
lifting hook
قلاببالابر
hook ladder
نردبانقلابدار
slag hook
قلاب کوره
hook and eyes
قفلی
hook and eyes
قزن
dough hook
چنگکخمیر
curb hook
قلاباتصال
union hook
قلاب دو حلقه
tumbler hook
قلاب پران
crochet hook
جایانگشترویقلاب
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
stern hook
نفر پاشنه قایق
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
pruning hook
دسقاله
cargo hook
قلاب بار
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hook
هوک زنجیر
coat hook
قلاب رخت اویز
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
crane hook
چنگک بالاکش
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
drag hook
قلاب کشش
drag hook
قلاب عایق
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
eye hook
قلاب روزنه دار
eye hook
قلاب حلقه دار
button hook
قلاب
bow hook
نفر سینه قایق
pruning hook
داسقاله
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
hook and eye
قزن قفلی
boat hook
هوک قایق
boat hook
چنگک قایق
boat-hook
هوک قایق
boat-hook
چوب دست قایق
boat-hook
چنگک قایق
hook-ups
نقشه اویزان
bill hook
دستعاله
bill hook
دهره
fifi hook
قلاب فی فی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
hook shot
شوت هوک
hook spanner
کلید چنگالی
boat hook
چوب دست قایق
hook switch
کلید ثقلی
hook tackle
تکل از پشت
hook's law
قانون هوک
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
horizontal hook
قلاب افقی
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
hook pass
پاس هوکی
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook bill
منقار نوک برگشته
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
draw hook
قلاب کششی
fish hook
قلاب ماهیگیری
hook bill
منقارعقابی
flash hook
قلاب گوشت
hook bolt
قلاب پیچی
hook cable
کابل قلاب
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
outside hook and overan lock
لنگ تندر
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
hook, line and sinker
<idiom>
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
leg hook in near arm and crossover
سگک دست و پا
backward leg hook and underarm
سوبلس با استفاده از پا
leg ride and far leg hook
بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com