Dictiornary-Farsi | flip out | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 50 (6 milliseconds)

English	Persian
flip out <idiom>	از کوره در رفتن


Search result with all words

flip-flop	نیم وارو
flip-flop	قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped	نیم وارو
flip-flopped	قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping	نیم وارو
flip-flopping	قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops	نیم وارو
flip-flops	قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip	:
flip	از خود بیخودشدن
flip	تلنگر
flip	ضربت سبک وناگهانی
flip	تلنگر زدن
flip	:گستاخ
flip	جسور
flip	پر رو
flip	پاس سریع و کوتاه
flip	پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip	پشتک در هوا
flip	پرش طول با پشتک به جلو در هوا
flip	وارو
back flip	شیرجه پشتک وارو
back flip	نیم وارو
clocked flip flop	الاکلنگ با سنجش زمان
d flip flop	الاکلنگ نوع دی
flip flap	یکجورترقه یا اتش بازی پشتک
flip flap	معلق
flip flop	باصدای چلپ چلوپ
flip flop	حرکت تندپرنده وهواپیما
flip flop	علمیات نرمش
flip flop	چرخ فلک
flip flop	فلیپ فلاپ
flip pass	پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
flip shot	ضربه با استفاده از مچ
flip turn	برگشت انتهای استخر
flip turn	سالتو
JK flip flop	نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
moebius flip	پشتک از جلو یا عقب در پرش
monostable flip flop	الاکلنگ تک پایا
rs flip flop	الاکلنگ ار اس
sign flip flop	الاکلنگ علامت نما
sr flip flop	الاکلنگ اس ار
t flip flop	الاکلنگی "تی "
to flip a coin	شیریاخط کردن
toggle flip flop	الا کلنگ ضامنی
flip side	پشت صفحهی گرامافون
flip side	بخش ثانوی هرچیز
flip side	پشت هرچیز
flip one's lid <idiom>	خیلی هیجان زده شدن ،کنترل خودرا از دست دادن
Partial phrase not found.